درتحلیل پدیده های سیاسی قاعده ای داریم بنام دومینو که ازبازی به همین نام عاریت گرفته شده است. همچنین قاعده دیگریداریم بنام قاعده تسلسل که ازیک اصطلاح فلسفی وام گرفته شده است ونهایتا قاعده سومی وجوددارد بنام قاعده ارتباط که این قاعده نیز ازعلوم ارتباطات گرفته شده است. اکنون می خواهیم تحولات ده روزه سوریه راباابن سه قاعده تحلیل نماییم:

قانون اراتباط می گوید پدیده های سیاسی واجتماعی ، پدیده های بدون سابقه وارتباط باسایر پدید هانیست. هرپدیده سیاسی واجتماعی خواه درحوزه محدود مانند اعتصاب کارگران یک کارخانه ویادرعرصه های بزرگ باشد مانند انقلاب ها وکودتاها ویا جنبش ها، قطعا به پدیده های فراوانی مرتبط بوده اند که بدون فهم ارتباط این پدیده ها به یکدیگر نمی توان تحلیل  کاملی ازحوادث وپدیده های سیاسی واجتماعی نمود. اکنون درباره تحولات شگرف وسریعی که درسوریه درطی ده روز گذشته رخ داد وبه سقوط حکومت بشار اسد منتهی شد، می خواهیم به ارتباطات این حادثه به پردازیم. این ارتباطات رابه سه بخش تقسیم می کنیم:

الف: ارتباط سقوط نظام اسد با شیوه حکمرانی خاندان اسد.

1-تردیدی نیست که نظام سیاسی سوریه نظامی خانوادگی بود وعلی رغم این که کشورهای ایران روسیه وترکیه درچارچوب گفتگوهای  آستانه و سوچی به اسد پیشنهاد کردند بامعارضین وسیاسیون کشور برای تغییرات درقانون اساسی ودخالت دادن همه مردم درفرایند مردم سالاری ودموکراسی اقدام نماید، متاسفانه به هیچ یک ازاین پیشنهادها اهمیت داده نشد وحتی این پیشنهادهارا دخالت درامورداخلی خود می دانست.

2-دردوران مقابله باداعش که تا دروازه های دمشق آمده بودند وحزب الله ومدافعین عرم به کمک سوریه رفتند تاجبهه مقاومت سرپل های خودراازدست ندهد، یکی ازپیشنهادات ایران به حکومت اسد این بود که مشابه ایران ، بسیج مردمی ایجاد نماید که با همراهی ارتش سوریه ازانگیزه های قوی تر برای مقابله بادشمنان استفاده نمایند، که درابتدا پذیرفته شد ولی بعد آنهاراحذف کردند. ودیدییم که چگونه ارتش بی انگیزه سوریه درمقابل تحریرالشام عقب نشینی نمود.

3- وضعیت معیشت مردم حتی نیروهای ارتش درحداقل گذران زندگی آنان نبود ودرسال های اخیر که تحریم های غربی ها هم اضافه شده بود وضع زندگی مردم بسیار وخیم بود ومتاسفانه هیچ طرح جایگزینی نیز برای اصلاح وضع موجود درحکمرانی بشاراسد وجودنداشت.

4- اززمانی که بشازاسد به اتحادیه عرب دعوت شد وکشورهای عربی روابطشان رابا حکومت سوریه برقرار نمودند، سوریه رسما به ایران اعلام نمود که نیروهایش را به جز معدودی ازمستشاران  ، ازسوریه خارج نماید که هم تحت فشار کشورهای عربی نباشد وهم انگیزه های اسرائیل برای حمله به سوریه کاهش یابدواین نیز به عنوان غرور حکمرانی بشاراسد نقش مهمی درتضعیف مقاومت اودرمقابل محالفینش ایفانمود.

ب: ارتباط فروپاشی نظام سوریه با عوامل منطقه ای وبین المللی:

1- اززمانی که اخوان المسلمین درمصر شکل گرفت وبه سرعت تبدیل به یک گفتمتان شد، دوجریان جهادی واعتدال گرا ازآن منشعب شدند، جریان جهادی معتقد به احیای حکومت اسلامی باهمان شیوه های صدراسلام بود وبا مدرنیته وتغییرات جدید سازگاری نداشت، اما جریان اعتدالی معتقد بود می توان حکمرانی اسلامی را با شرایط جدید ونوین تطبیق داد. جریان جهادی به تدریج به سمت مبارزات مسلحانه باحکومت های عربی گام برداشتند که نمونه آن را درمبارزات سید قطب با حکومت جمال عبدالناصر درمصر شاهد بوده ایم. بعدها شاخه یی ازجهادی اخوان المسلمین درکشورسوریه ودراستان حلب شگل گرفت که حکومت مسلحانه را با حکومت بشاراسد درپیش گرفت. البته اخوانی های اعتدال گرا که معتقد به مبارزه سیاسی با حکومت سوریه برای کسب قدرت سیاسی بودند نیز وجودداشتند، اما اقدام مبارزه مسلحانه گروه جهادی علیه حکومت حافظ اسد که ازیکسو ازعلویون بود وبه مذاق سنی های سلفی اخوانی خوش نمی آمد وازسویی حزب حاکم برسوریه حزب بعث بود که توسط میشل عفلق مصری باتلفیق سوسیالیسم مارکسیستی وناسیونالیسم عربی درسوریه وعراق شکل گرفته بود، معتقد به تک حزبی ونامشروع بودن همه احزاب سیاسی بود، درآغاز اجازه نداد که اخوانی های اعتدالی با جهادی متحدشوند وهمین زمینه ای شد تا حافظ اسد این شورش جهادی را به شدیدترین شکلی سرکوب نماید وحتی عضویت دراخوان المسلمین را جرمی درحد اعدام معرفی کند. اما این سرکوب نتوانست ریشه اخوان المسلمین جهادی را درمناطقی مانند حلب وحماه ازبین به ببرد. پس ازفوت حافظ اسد وروی کارآمدن بشاراسد، علی رغم انجام اصلاحات سیاسی مانند آزادی احزاب سیاسی ومشروعیت همه اقوام وطوایف سوریه برای مشارکت درحکومت، اخوانی های جهادی واعتدالی انگیزه های دیگری برای مقابله باحکومت سوریه پیداکردند. دردوران شورش داعش اخوانی ها که باعنوان جبهه النصره باداعش بیعت کرده بودند ودراصل شاخه ای ازالقاعده بودند به فصد سرنگونی حکومت بشاراسد وبا حمایت مالی ولجستیک کشورهای منطقه وبویژه آمریکا ، پیشروی به سمت دمشق رآغاز نمودند، اماباشکست داعش درعراق وسوریه جبه النصره که همان اخوانی های جهادی بودند نام خودرا به جبهه تحریر الشام تغییردادند وبا پوشش ترکیه وآمریکایی ها شهرادلب را به عنوان پایتخت خود انتخاب کردند ودراین مدت انواع سلاح های آمریکایی دراختیار آنان گذاشته شد وسوریه هیچگاه اقدامی درجهت مقابله باآنان نداشت یابه این خاطر که قدرت نداشت ویا به دلایل دیگر واین ها منتظر فرصتی بودند که باچراغ سبز آمریکا، رژیم اشغالگر  وترکیه دست به حمله ناگهانی زدند وباعث سقوط نظام سیاسی سوریه شدند.

2-بدون شک نمی توان تحولات سریع سوریه رابی ارتباط با شکست اسرائیل درحمله به لبنان دانست. آمریکا ودست نشانده اش اسرائیل حمله همه جانبه به لبنان رابااین هدف که درصورت ورود زمینی به لبنان ورسیدن به بیروت، باتوجه به وضعیت طوایفی لبنان، حزب الله شکست قطعی خواهد خورد وبانگرش به این که لبنان قدرت دفاعی ندارد، تمام زیرساخت های نظامی وحیاتی لبنان را ازبین خواهدبرد( همان کاری که الان درسوریه انجام می دهد) ودرنتیجه ازدشمن دیرینه خود حزب الله که مهمترین عنصر مقاومت درمنطقه می باشد خلاص خواهدشد، اما وقتی مقاومت جانانه حزب الله رامشاهده کرد وامکان ورود زمینی به حتی جنوب لبنان راهم پیدانکرد پیشنهاد آتش بس داد ودرواقع شکست دیگری رادر تاریخ سیاه خود ثبت نمود، بلافاصله گزینه دوم را که سوریه بود انتخاب کردند وبااطلاع ازوضعیت سیاسی واجتماعی اسد که حتی یک موشک ویاحمله هوایی درطول تجاوزات مکرر اسرائیل به مواضع نظامی درجولان اشغالی انجام نداد، وباهماهنگی کشورهای منطقه بویژه ترکیه وقطر عملیات سقوط را آغاز نمودند که امروز ماشاهد نابودی همه زیرساخت های نظامی سوریه توسط اسرائیل می باشیم.

ج: قاعده تسلسل درتحلیل تحولات سوریه:

قاعده وقانون تسلسل اختصاص به تحلیل پدیده های سیاسی واجتماعی ندارد، بلکه درهمه سیستم ها اعم ازسیستم های فیزیولوژی، مکانیکی واجتماعی و... وجود دارد. ازتسلسل سلولهای سرطانی دربدن مبتلا به سرطان که درصورت عدم پیشگیری به موقع به سرعت تمام اندام های حیاتی انسان را دربرمی گیرد، تا خرابی یک عنصر حیاتی درخودرو مانند پمپ آب یا پمپ روغن ویا سیستم برق رسانی درصورت عدم توجه به آلارم های خودرو به سرعت وتسلسل وار همه قسمت های سیستم مکانیکی راازبین می برد. درنظام های سیاسی واجتماعی هم هرگاه کارگزاران ومتولیان سیاسی واجتماعی به فساد دراندام های سیاسی توجه ننمایند ودربخش هایی ازجامعه نارضایتی های شدید به وقوع پیوندد وبه تعبیر درست جامعه شناسی سیاسی، نظام سیاسی گرفتاربدکارکردی شود، این پدیده می تواند به سرعت همه اندام های سیستم سیاسی را دربرگیرد وبحرانهای غیر قابل کنترل شکل گیرد. دقیقا چنین وضعیتی درحکومت سوریه بوجود آمده بودکه به برخی ازموارد آن اشاره می شود:

1- توزیع ناعادلانه قدرت درنظام سیاسی. حکومت سوریه هیچگاه به توصیه های ایران وروسیه مبنی بر اصلاح درساختارقدرت سیاسی اهمیت نداد. بگذریم ازاین که درباور سیاسیون وگروه های مخالف اسد، درست یانادرست این باور شکل گرفته بود که قدرت سیاسی درسوریه دردست اقلیت علویان می باشد وسایر نحله های سیاسی اعم ازاهل سنت ودیگران درآن سهمی ندارند.

2- بیشتربنگاه های اقتصادی وشرکت های دولتی دراختیار وابستگان به اسد بود، بویژه برادر وپسرعموهای اسد.

3- ازادی های سیاسی درحداقل هم وجودنداشت ووجودزندانهای متعدد که مخالفین سیاسی اسد درآنهازندانی بودند گواهی برای این واقعیت بود.

4- ارتشاء ، اختلاس، دزدی های کلان اقتصادی دربدنه حکومت محسوس بود.

5- درطول سال های گذشته وبویژه دردوسال اخیر بارها ازسوی رژیم صهیونیستی مورد حملات موشکی وبمباران های مختلف قرارگرفت، اما هیچگاه قدرت تصمیم گیری برای شلیک به منطقه اشغالی جولان را نشان نداد.

6- باتوجه به این که بخش مهمی ازسرزمینش دراختیار گروه های تروریستی بود ماند ادلب ویا دراختیار آمریکائی ها بود اما قدرت ویاجرئت بر مقابله باآنان رانداشت.

د: قاعده دومینو:

همانگونه گه درابتدای این مقاله بیان شد، قاعده وقانون دومینو که ازبازی باهمین نام گرفته شده است، اولین بار دردوره جنگ سرد ودردهه 50 قرن بیستم ازسوی آمریکائی ها برای مقابله بانفوذکمونیسم درشرق آسیا به کارگرفته شد.«

تئوری دومینو (Domino Theory) در دهۀ 1950 در جریان  ویتنام شکل گرفت. شورای امنیت ملی ایالات متحدۀ آمریکا، در سال 1954 با  انتشار اعلامیه‌ای دربارۀ حوادث آسیای جنوب شرقی، به این نکته اشاره کرد که  بسط ید کمونیسم در این منطقه از جهان، ممکن است به از دست رفتن کل آسیای  جنوب شرقی منتهی شود.

در این اطلاعیه آمده بود: «اینک ضروری است که دومینوی ویتنام جنوبی را قائم نگهداریم تا جلوی این فاجعه را در سراسر منطقه بگیریم.»

مهره‌های بازی دومینو در صورتی که با فاصلۀ کم به دنبال هم چیده شوند،  با وارد شدن کمترین فشار به مهرۀ اول، بقیه نیز فرو می‌ریزند. بر این اساس،  واژۀ "تئوری دومینو" در جریان جنگ ویتنام از سوی آمریکایی‌ها ابداع شد.  منطق نهفته در این واژه، توجیه‌گر مداخلۀ نظامی آمریکا در جنوب شرقی آسیا  بود.

در واقع پس از کمونیستی شدن چین، کره به دو کشور شمالی و جنوبی تقسیم شد  و کرۀ شمالی نیز کمونیستی شد. سپس ویتنام نیز به دو بخش شمالی و جنوبی  تقسیم شد و بخش شمالی‌اش به اردوگاه کمونیسم پیوست. دولت ایالات متحده  نگران بود که اگر ویتنام جنوبی هم کمونیستی شود، نوبت به لائوس و کامبوج و  تایلند و مالزی و اندونزی و برمه و ... هم می‌‌رسد»(روزنامه عصرایران،1402/1/12).

دردوازده روز پایانی حکومت اسد برسوریه، مناطق واستان هایی درسوریه بودند که اگر سقوط می کردند، استانهای بعدی هم سقوط می کردند وتلاش ارتش سوریه ونظامیان روسیه براین بود که نگذارند این استانها وبویژه شهرهایی مانند حلب، حماه وحمص سقوط نکنند، اما ارتش واداده اسد درطول یک هفته این شهرهاراازدست داد وازسویی گروه تحریرالشام باهمکاری ترکیه،آمریکا واسرائیل درفضای مجازی مرتب ازسقوط شهرهایی که هنوز سقوط نکرده بودند خبرمی دادند وهمین شد که نظامیان سوری عرصه راها کردند وکارسوریه تمام شد.

مجموع این عوامل باعث شد که درطول بکسال گذشته حوادثی تسلسل واردرسوریه شکل گیرد ودرروزهای پایانی حکومت شتاب بیشتری پیداکند که نهایتا به فرار اسد وواگذاری حکومت به تحریرالشام گردید.