نقش قدرت واقتدار سیاسی انقلاب اسلامی درتحقق تمدن نوین اسلامی

  • نقش قدرت واقتدار سیاسی انقلاب اسلامی درتحقق تمدن نوین اسلامی
    غلامرضا مهدوی
    چکیده
    انقلاب اسلامی ایران درادبیات سیاسی جهان بازتاب ها وانعکاس های متفاوتی داشته است که درعالم سیاست وحکمرانی های دولت ها، با  تحلیل وتفسیر های مختلف روبروبوده است، کشورهای سلطه گر که درنظام دوقطبی پیشین ، آمریکا وشوروی بودند، هرکدام اززاویه ایدئولوژی های خود درتقابل با انقلاب مردمی واسلامی ایران برآمدند، وپس ازفروپاشی نظام دوقطبی، آمریکا که مدعی پیروزی مطلق درمقابله باشوروی بود باطرح نظم نوین جهانی وهمراه ساختن کشورهای همسوی خود دراروپا، انقلاب اسلامی را بنیادگرایی اسلامی که درتقابل باتمدن غربی ومظاهر تمدنی جهان مدرنیته می باشد، معرفی نمود وهمه تلاش های سیاسی، اقتصادی، نظامی وفرهنگی خودرا درابتدا برای براندازی نظام سیاسی جدید که مولود انقلاب اسلامی بود متمرکز نمودند، ونهایتا به دلیل ناکامی دربراندازی با اعمال فشارهای اقتصادی و فرهنگی سعی درمهار انقلاب اسلامی داشته اند که تاکنون ناکام مانده اند.
    اما آنچه این روزها بیش از همه، جبهه تمدن غربی را نگران نموده است، قدرت واقتدار  انقلاب اسلامی است که توانسته است بااتکا به فرهنگ دینی، نمادی ازفدرت منطقه ای وفرا منطقه ای خودرا بر قدرت های بازیگر بین المللی درغرب آسیا دیکته نماید وصفحاتی از تمدن نوین اسلامی را درچشم انداز انقلاب اسلامی رونمایی کند. آنچه دراین تحقیق ومقاله خواهد آمد بررسی نقش قدرت واقتدار انقلاب سیاسی اسلامی بر تمدن نوین اسلامی خواهد بود. دراین مقاله ابتدا مولفه های قدرت واقتدار سیاسی انقلاب اسلامی بررسی خواهد شد وسپس مولفه های تمدن نوین اسلامی مورد واکاوایی قرار می گیرد ونهایتا به نقش قدرت واقتدار سیاسی انقلاب اسلامی بر تمدن نوین اسلامی پرداخته خواهد شد.
    واژگان کلیدی عبارتند از:
    نقش، قدرت سیاسی، اقتدارسیاسی، انقلاب اسلامی، تمدن نوین اسلامی.
    مقدمه:
    اهمیت تمدن دربین ملت های جهان درحدواندازه ای است که می توان ادعا نمود هویت ملت ها باتمدن آنها شناخته می شود وبه هراندازه ملتی ازتمدن تاریخی بیشتری برخوردارباشد، هویت اودرجهان شناخته تر می باشد. البته آغاز شکل گیری تمدن ها به پیدایش جوامع بشری واجتماعات انسانی مرتبط می باشد، چرا که تاپیش ازآن، انسان ها به صورت دسته های کوچک  وابتدایی زندگی می کردند، وآثاری ازمدنیت وتمدن بین آنها مشاهده نمی شد، ازمعروف ترین تمدن های تاریخی جوامع انسانی ، می توان به تمدن یونانی، ایرانی، مصری، چینی، بین النهرین وهندی اشاه نمود که همگی ازنظر قدمت تاریخی به قبل ازمیلاد مسیح برمی گردند. تمدن غربی عمدتا ازنظر تاریخی به دوران پس ازرنسانس مرتبط است، هرچند ریشه های این تمدن نیز درقبل ازتولد مسیح ودرتمدن یونانی  می باشد. دربین تمدن ها ی متأ خر می توان به تمدن اسلامی اشاره نمود که پس از ظهور اسلام وگسترش آن درشرق، شمال، جنوب وغرب به مدت 6 قرن ادامه داشت ، (سایت کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام وایران، 1386، جعفریان). تمدن اسلامی را که ازآغازین روزهای ظهور اسلام به صورت نیروسازی وگسترش وتعمیق فرهنگ اسلامی پایه ریزی می شد پس از13 سال با تأسیس حکومت اسلامی ونظام سیاسی اسلام درشهر یثرب یامدینه النبی ص  نظم جدیدی را درجزیره العرب ایجاد نمودوپایه گذار تمدن اسلامی درقرن اول ودوم هجری گردید که شکوفایی آن درقرون بعدی یعنی ازقرن سوم تااوایل قرن هفتم ظهور پیدانمود. اماآنچه امروز ودرقرن پانزدهم هجری شمسی ازآن یاد می شود، تمدن نوین اسلامی است، تمدنی که سنت ومدرنیته را ترکیب نموده است وازنظر شکل وآثار هم تفاوت بنیادین با تمدن غربی دارد وهم متمایز ازتمدن معروف به تمدن اسلامی می باشد که دراین زمینه درمتن مقاله توضیح بیشتر داده خواهدشد.
    بیان مسئله
    تمدنها حاصل ترکیب هایی ازفرهنگ، نیروهای فاخر انسانی، گفتمان مشترک وغالب درتصمیم گیری های کلان اجتماعی، برخورداری ازتوانمندی های اقتصادی وسیاسی، جهانبینی تحولگرا، همبستگی اجتماعی وملی، دانش تمدنی، نظام سیاسی مردمی وکارآمد ودارای قدرت واقتدارسیاسی ونهایتا پیشران تفکری، فلسفی ، دینی وایمانی که بمثابه موتورمحرکه تمدن ساز عمل نماید، می باشند. هرچند همه این متغیرها درهمه تمدنها وجودنداشته است، اما تمدنهای پایدار بخشی ازاین متغیرها وعوامل را باخودداشته اند. آنچه دراین پژوهش موردواکاوی قرار خواهد گرفت، بررسی نقش قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی بر تحقق تمدن نوین اسلامی خواهد بود. توچه به واژگان بکاربرده شده دراین عنوان، مسیر این پژوهش را مشخص می نماید که درذیل به آنهااشاره می شود:
    1-درحالی که برای شکل گیری وتحقق تمدن ها زمینه ها وعوامل فراوانی می توانند دارای نقش باشند، دراین تحقیق تنها نقش قدرت واقتدار سیاسی مورد توجه وبررسی می باشد ونه سایر متغیرها وزمینه ها.
    2- باتوجه به حوزه گسترده مفهوم قدرت واقتدار سیاسی ونقش آنها درتحقق تمدن ها، دراین تحقیق، قدرت واقتدارسیاسی «انقلاب اسلامی» به عنوان پیشران نظام سیاسی اسلام درکانون پژوهش قرار گرفته است.
    3- آنچه ازتمدن اسلامی وتحقق آن درفرایند پژوهش مورد توجه است، تمدن نوین اسلامی است ونه صرفا تمدن اسلامی که درقرون اولیه تاریخ اسلام(قرن اول تااوایل قرن هفتم) تحقق پیدانموده است، که نشان دهنده تمایز جدی وواقعی تمدن نوین اسلامی با«تمدن اسلامی تاریخی» می باشد، واین بدان معناست که انقلاب اسلامی پایه گذار قرائت جدیدی ازتمدن اسلامی است که ازآن به تمدن نوین اسلامی یاد می شود وباید ابعاد مفهومی ونظری آن درضمن تحقیق مشخص گردد.
    ضرورت تحقیق
    انقلاب اسلامی ازآغازین روزهای پیروزی منادی ایجاد تمدن اسلامی بوده است وحضرت امام خمینی قدس سره دراولین سخنرانی خود دربهشت زهرا دررووز12 بهمن 1357 به صراحت اعلام نمودند ما بامظاهرتمدن مخالف نیستیم:
    «ما کی مخالفت کردیم با تجدد، با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصاً در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما می‌دانید که جوان‌های ما را اینها به تباهی کشیده‌اند و همین طور سایر این جاها. ما با اینها در این جهات مخالف هستیم. اینها به همه معنا خیانت کرده‌اند به مملکت ما». همانطور که ازبیانات بنیانگذارجمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی قدس سره درسخنرانی بهشت زهرا مشخص است انقلاب اسلامی نه تنها با تجدد وتمدن مخالف نبوده است بلکه ازهمان آغاز درپی استفاده ازابزارهای تمدنی برای انقلاب انسانی واجتماعی بر مبنای اسلام بوده است. بعدها توجه به تمدن سازی انقلاب اسلامی درسرلوحه برنامه های مسئولین جمهوری اسلامی بوده است. رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خامنه ای مدظله العالی دست یابی به تمدن اسلامی را نه تنها وظیفه ملت ایران وانقلاب اسلامی می دانند بلکه آن را راهبرد امت اسلامی می دانند« امت اسلامی باهمه ابعاد خود درقالب ملت ها وکشورها باید به جایگاه تمدنی مطلوب قرآن دست یابد. شاخصه‌‌ی اصلی و عمومی این تمدن، بهره‌‌مندی انسانها از همه‌‌ی ظرفیتهای مادی و معنویی است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در قوانین برگرفته از قرآن، دراجتهاد و پاسخگوئی به نیازهای   نوین بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژه‌‌خواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصه‌‌های گوناگون، ازعلوم اسلامی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانه‌‌های مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بین‌‌الملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدن‌‌سازی است»( سخنرانی دراجلاس جهانی علما وبیداری کشورهای اسلامی درتاریخ 9/2/1392).
    آنچه ضرورت این تحقیق را دراین زمینه بیشتر مشخص می نماید رویکر این تحقیق است که به نقش سخت افزاری ونرم افزاری قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی در تحقق تمدن نوین اسلامی پرداخته است، موضوعی که بابررسی های کامل تاکنون به صورت مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است، اهمیت دیگر این تحقیق دراین است که قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی درشرایط جهانی امروز ازمهم ترین جنبه های مورد توجه ملت های مسلمان وحتی قدرت های استکباری جهان می باشد.
    پیشینه تحقیق
    هرچندپیرامون تمدن اسلامی بویژه ازجنبه تاریخی کتابهایی ازگذشته تازمان ما وجودداشته، اما درپیشینه تحقیق به برخی ازتحقیقاتی که با عنوان تمدن نوین اسلامی انجام شده است اشاره می شود
    1-طاهره محسنی درمقاله ای که دردوفصلنامه علمی تخصصی پژوهانه مطالعات میان رشته ای تفسیر وکلام کوثر سال دوم شماره 3 پاییز وزمستان 1398 به چاپ رسیده است  بانام الزامات قرانی تحقق تمدن نوین اسلامی دراندیشه مقام معظم رهبری سعی نموده اند مستندات والزامات قرآنی تحقق تمدن نوین اسلامی را دراندیشه مقام معظم رهبری باروش اسنادی وکتابخانه ای را بررسی نمایند.
    2-فرزانه، خیاط وصفرپور درمقاله ای علمی پژوهشی مقاله باعنوان تبیین عوامل ایجاد تمدن نوین اسلامی ازنگاه مقام معظم رهبری دردوفصلنامه پژوهش های اجتماعی اسلامی، سال بیست وچهارم(پیاپی118)، پاییز وزمستان 1397 ارائه نموده اند که درآن متمرکز برعوامل ایجاد تمدن نوین اسلامی ازدیدگاه مقام معظم رهبری شده است وباروش اسنادی وتحلیلی موضوع را مورد بررسی قرار داده اند.
    3- مرتضی اکبری وفریدون رضایی درمقاله ای بانام شاخصه های تمدن نوین اسلامی دراندیشه مقام معظم رهبری مدظله درفصلنامه علمی مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی به چاپ رسانده اند که درآن ازروش توصیفی کیفی استفاده شده است . تولید کنندگان این مقاله  برشاخصه های تمدن نوین اسلامی ازدیدگاه مقام معظم رهبری متمرکز شده اند واین شاخصه هارا ازنگاه  مقام معظم رهبری استخراج نموده اند.
    همانطور که ملاحطه می شود هیچ یک ازاین مقالات درابطه بانقش قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی درتحقق تمدن نوین اسلامی نمی باشد. اما بامطالعه این مقالات ومقالات مشابه ایده هایی ازآنها گرفته شده است.
    روش تحقیق
    درپژوهش حاضر، ازروش اسنادی با تحلیل کیفی استفاده خواهدشد و بامراجعه به منابع اولیه  بویژه قرآن، روایات وسیره معصومین دربیان مفاهیم کاربردی وکلیدی تحقیق، ازاسناد مکتوب انقلاب اسلامی شامل سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی قدس سره ونیز بهره مندی ازسخنان ومطالب مقام معظم رهبری، حضرت امام خامنه ای مدظله درموضوع تمدن نوین اسلامی، وبهره گیری ازمنابع علمی دانشگاهی درتبیین مفاهیم جامعه شناختی موضوع پژوهش استفاده خواهد شد.
    پرسش های اصلی وفرعی پژوهش
    پرسش اصلی: نقش قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی درتحقق تمدن نوین اسلامی  چیست؟
    پرسش های فرعی
    1-- مهم ترین مولفه های تمدن تاریخی اسلام درقرون اول تاهفتم هجری چیست؟
    2-قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی ازچه مولفه هایی برخورداراست؟
    3- مولفه های تمدن نوین اسلامی کدام است؟
    4- انقلاب اسلامی به عنوان پیشران تمدن نوین اسلامی چه نقشی درتحقق قدرت واقتدارسیاسی داشته است؟
    5- نقش قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی درتحقق تمدن نوین اسلامی چگونه تحلیل می شود؟
    توضیح مفا هیم اصلی تحقیق
    مفاهیم کلیدی هرتحقیق را می توان ورودی پژوهش دانست، چرا که چنین مفاهیمی درجای جای تحقیق خودرانشان می دهند وازاین رو ی تبیین معانی درهرتحقیقی ضروری است. دراین جا به اختصار سعی می شود مفاهیم کلیدی این تحقیق تعریف گردد تامشخص شود رابطه این مفاهیم بایکدیگر چیست وارتباط آنهاباتحقیق درچه حد واندازه ای می باشد.
    نقش:  مفهوم نقش درجامعه شناسی رابطه مستقیم با مفهوم پایگاه دارد، پایگاه ممکن است مرتبط به یک فرد یا یک گروه ویاسا ختاری مشخص باشد. مثلا پدرومادر درخانواده هرکدام پایگاهی به عنوان پدر ومادر دارند واین دو برحسب جایگاهی که درپایگاه خوددارند، ازآنان انتظار نقش های مشخصی می رود( Horton and Hunt: (1985/105 به نقل از: (ایمانی جاجرمی حسین، فصلنامه رشد آموزش علوم اجتماعی، 1386شمار24) ، مثلا پدرخانواده درتامین معاش ورفاه خانواده دارای نقش است یعنی عرف جامعه ازاو چنین عملی را خواستار می باشد وانجام چنین عملی نقش پدر درخانواده است، گاهی به دنبال جستجوی نقش ساختارها درجامعه می باشیم دراین صورن نیز باید ازپایگاه اجتماعی ساختار به نقش های ساختار دست پیدانماییم. درموضوع مورد تحقیق هرچند سخن ازنقش قدرت واقتدارسیاسی جمهوری اسلامی درتحقق تمدن نوین اسلامی می باشد، اما این نقش ساختاری باید ازپایگاه اجتماعی آن که عبارت است ازنظام جمهوری اسلامی، جستجو نمود، این بدان معناست که یکی ازمهم ترین انتظاراتی که ازساختارجمهوری اسلامی متوقع بوده ومی باشد، تحقق بخشیدن به تمدن نوین اسلامی بوده است که این وظیفه درساختارهای مختلفی پیش بینی شده است که ازجمله آن ساختارها قدرت واقتدارسیاسی جمهوری اسلامی هست.
    قدرت وا قتدا رسیا سی
    مفهوم بعدی که باید توضیح داده شود پیرامون قدرت واقتدارسیاسی است. قدرت واقتدار هرچند ازنظر مفهومی درهم تنیده می باشند، اما ازنظرمنطق صوری رابطه بین قدرت واقتدار، رابطه عموم وخصوص مطلق است، یعنی هراقتدارسیاسی شامل قدرت سیاسی می شود اما هرقدرت  سیاسی الزاما اقتدارسیاسی نیست وتنهابرخی ازقدرت های سیاسی می توانند اقتدار سیاسی باشند. برای تکمیل این مسئله نگاهی کوتاه به مفهوم قدراقتدارسیاسی داشته باشیم. اگر به مجموع تعریف ها وتبیین هایی که ازقدرت واقتدارسیاسی درمنابع علوم سیاسی وجامعه شناسی سیاسی صورت گرفته توجه داشته باشیم، نهایتا به این تعریف خواهیم رسید که قدرت سیاسی رابطه ای است بین مردم وحکومت یا بخشی ازساختارحکومت مانند مجلس وفوه قضائیه بابخشی دیگراز ساختارحکومت مانند دولت وهیئت وزیران که سعی وتلاش دارند تا طرف مقابل را به اطاعت وپذیرش قدرت وادارنمایند، خواه باجبر واکراه والزام وتنبیه ومجازات باشد وخواه بارضایت وپذیرش داوطلبانه، اما اقتدارسیاسی به نوعی اعمال قدرت بردیگران است که مشروعیت داسته باشد خواه مورد رضایت مردم باشد یا نباشد. مثلا اعمال قوانین راهنمایی ورانندگی درهرکشوری براساس قوانین مصوب مجالسی است که ازآراء مردم انتخاب شده اند، مع الوصف برخی افراد که اعمال قانون می شوند، ازعملکرد پلیس راضی نیستند، اما این اقدام پلیس مشروعیت دارد. دانشمندان کلاسیک علم سیاست بویژه بعد ازدوره روشنگری دراروپابرای محدودساختن قدرت حاکمان، کسب قدرت سیاسی وحفظ آن درجامعه را منوط به رضایت اکثریت جامعه نمودند وساختارذهنی وعملی آن را قرارداداجتماعی معرفی نمودند( جان لاک وژا ن ژاک روسو،عالم، 1380، 182). ازمفاهیمی که مرتبط به قدرت واقتدار درعلم سیاست وجامعه شناسی سیاسی می باشد، مفهوم مشروعیت است. مشروعیت هرچند ازقدیمی ترین مفاهیم سیاسی است که باقدرت سیاسی ترکیب شده است وبه معنای قانونی بودن قدرت می باشد، اما تحول مهمی درمفهوم قدرت ایجادنموده است وازآن واژه جدیدی بنام اقتدار تولید نموده است، یعنی هرگاه قدرت سیاسی ازمشروعیت برخوردارباشد اقتدارسیاسی شکل خواهد گرفت( عالم، 1391، 105). البته مفهوم مشروعیت دستخوش تحولات فراوانی شده است، ازجمله هرقدرت سیاسی که مبتنی برقانون اساسی باشد( سیسرو، به نقل ازهمان، 105) به نظر نگارنده قدرت سیاسی مشروع واقتدارسیاسی مشروع رابطه مستقیمی با جهانبینی دانشمندان ازگذشته تابه حال داشته است، علم سیاستی که درغرب شکل گرفته است ریشه دراومانیسم  دارد وبرمبنای اصالت انسان درتصمیمات سیاسی واجتماعی، درهرزمانی برمبنای تفسیری که انسان ازقدرت ،اقتدار، قانونی بودن ،مشروعیت ورضایت داشته است تغییراتی دراین مفاهیم ایجاد نموده است، اما درمنطق خدامحوری هرقدرت ویااقتدارسیاسی که مشروعیت الهی داشته باشد  می تواند مورد پذیرش قرار گیرد. دراین باره درمبحث مولفه های قدرت واقتدارسیاسی جمهوری اسلامی بیشتر تمرکز خواهیم داشت.
    انقلاب اسلامی
    مفهوم دیگری که هرچند به نظر می رسد امری بدیهی بوده ونیاز به تعریف ندارد، اما نکاتی مهم پیرامون این مفهوم وجوددارد که نیاز به توضیح است.
    جمهوری اسلامی ساختاری ازنظام سیاسی اسلام است که درعصر ما برآیند انقلاب اسلامی می باشد که ریشه های آن درعمق تاریخ اسلام وفرهنگ اسلام قرار دارد. نسبت جمهوری اسلامی وانقلاب اسلامی نسبت جسم به روح است، یعنی جمهوری اسلامی ساختاری است که بدون انقلاب اسلامی قابلیت تحقق وتداوم راندارد وازسویی انقلاب اسلامی بدون برخورداری ازساختارسیاسی جمهوری اسلامی مولدسازی نخواهد داشت وازاین جهت هریک ازاین دو به دیگری وابسته اند وشاید این کلام نورانی امام خمینی قدس الله نفسه الزکیه که فرمودند «و این یک تکلیف الهی است برای همه که اهمّ تکلیفهایی است که خدا دارد؛ یعنی، حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر - ولو امام عصر باشد - اهمیتش بیشتر است» ( صحیفه نور، ج 15، ص 365). واضح است که امام خمینی رضوان الله تعالی علیه جمهوری اسلامی را زمینه ساز عملی شدن احکام ومقررات اسلام می دانند که باپیشران انقلاب اسلامی تحقق یافته است وتنها درصورت وجود نظام سیاسی اسلام، تحقق اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله را که هدف غائی انقلاب اسلامی است، ممکن می دانند وازاین جهت است که حفظ نظام سیاسی اسلام راکه دراین عصر جمهوری اسلامی می باشد، ازمهم ترین تکالیف مردم می دانند. براین اساس انقلاب اسلامی که به تعبییر شهید بهشتی انقلاب ارزشهاست، حامل ارزش هایی هست که می توان آنهارا محتوای اسلام دانست.مقام معظم رهبری مدظله العالی درباره انقلاب اسلامی می فرمایند:« انقلاب عظیم اسلامی در ایران مضمون بعثت را در دوره‌ی معاصر تجدید کرد، یعنی خداوند متعال به امام بزرگوار ما این توفیق را داد که خط مستمر بعثت نبوی را در این دوران، با ابتکار خود، با شجاعت خود، با اندیشه‌ی بلند خود، با فداکاری خودپررنگ کند و نمایان کند، (این) همان خط بعثت است که خب در طول زمان کم‌رنگ بود، امام بزرگوار توانست آن را پررنگ کند و جامعیت اسلام را در عمل نشان بدهد، و نشان بدهد که اسلام یک دین جامع است و شامل همه‌ی زندگی انسان است»(21/12/1399، سخنرانی بمناسبت بعثت نبوی ص درحسینه امام خمینی).
    تمد ن نوین اسلامی
    ازنظر لغوی تمدن را به معنای شهرنشینی، به آداب واخلاق شهرنشینان خوگرشدن، همکاری افراد یک جامعه درامور اجتماعی، اقتصادی، دینی، سیاسی وغیره ونیز به معنای حضاره ترجمه نموده اند(معین، 1381، ص 484)، اما تمدن اسلامی رابرخی ازمورخین معاصر(سیدحعفرشهیدی) تمدن اسلامی را این گونه تعریف نموده اند:«تمدن اسلامی، مجموع آداب ورسوم مشترک میان ملت های مسلمان است وهرچه باگذشت زمان مظاهرتمدن تغییر یابد، بازهم باید آن را تمدن اسلامی نامید» (مرزبانی، حسین، فصلنامه علمی تخصصی سیاست پژوهی ایران،  سال 9شماره 34، 1401 ص، 92-77)، البته این تعریف تعریف بسیارعامی ازتمدن اسلامی است که  شامل تمدن اسلامی وغیر اسلامی نیز می شود. تعریف دیگری ازمقام معظم رهبری درباره تمدن اسلامی است که متمرکز درتمدن اسلامی است وجامع افراد ومانع اغیار است«آرمان نظام جمهوری اسلامی را میشود در جمله‌ی کوتاه ایجاد تمدن اسلام خلاصه کرد. تمدّن اسلامی یعنی آن فضایی که انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادّی میتواند رشد کند و به غایات مطلوبی که خدای متعال او را برای آن غایات خلق کرده است برسد، زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتکار، دارای سازندگىِ جهان طبیعت؛ تمدّن اسلامی یعنی این؛ هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است» .( بیانات مقام معظم رهبری درجمع اعضای مجلس خبرگان رهبری، 12/6/1392).همانطور که ملاحظه می شود، درتبیین تمدن اسلامی ازسوس مقام معظم رهبری مدظله العالی، نگاه به آنچه ازنظر تاریخی تمدن اسلامی نامیده می شود نیست، بلکه دراین تعریف، تحولی مفهومی درتمدن اسلامی صورت پذیرفته است که ناظر به آنچه باید تحقق پیدانماید می باشد. دراین تعریف همه مظاهر تمدن اسلامی که باید تحقق پیدانماید درچند عنوان معرفی شده است:
    1-تمدن اسلامی آرمان نظام جمهوری اسلامی است یعنی هدف غائی نظام سیاسی اسلام است.
    2- تمدن اسلامی، فضایی است معنوی ومادی که انسان را به غایت مطلوبی که برای آن آفریده شده است می رساند.
    3- انسان درفضای تمدن اسلامی برخورداراززندگی خوب، عزتمند، برخوردارازقدرت، اراده، دارای ابتکار وسازنده جهان طبیعت است. هرچند همه این موارد می تواند تصویر روشنی ازتمدن نوین اسلامی را ارائه نمایند، اما تبیین تمدن نوین اسلامی نیز ازنگاه مقام معظم رهبری ابعادبیشتری ازازتمدن نوین اسلامی را مشخص می نماید. معظم له درباره تمدن نوین اسلامی می فرمایند:
    «ما اگر پیشرفت همه‌جانبه را به معنای تمدن سازی نوین اسلامی بگیریم، بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد، اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است، این محاسبه‌ی درستی است این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است، یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید»( سخنرانی درجمع جوانان خراسان شمالی درمصلی امام خمینی بجنورد، 23/7/1391). ازمنظر ودیدگاه مقام معظم رهبری مدظله العالی، تمدن نوین اسلامی که نهایت هدف انقلاب اسلامی می باشد، دارای دوجنبه ابزاری ومتنی می باشد که درادامه همین سخنرانی ابعاد این دوبخش مهم تمدن نوین اسلامی راتوضیح می دهند:
    « آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی ونظامی، اعتبار بین‌المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ، اینها همه بخش ابزاری تمدن است، وسیله است»(همان). دربخش ابزاری مقام معظم رهبری نمونه هایی را ازآنچه درمسیر تحقق تمدن نوین اسلامی بکارگرفته می شود بیان نموده اند وتبعا موارد فراوان دیگری هم می باشد که همین نقش رادارند ودرسایر بیانات معظم له ذکرشده است، اما بخش دوم که مهم ترین تمایز تمدن نوین اسلامی ازسایر تمدن هاست وبه تعبیر معظم له تمدن غربی فاقد آنها می باشد، عبارتند از:
    « اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله‌ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف ، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله‌ی خط، مسئله‌ی زبان، مسئله‌ی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است»(همان). مقام معظم رهبری متن تمدن نوین اسلامی را که روح تمدن نوین اسلامی هست، بخش حقیقی این تمدن می دانند وهمه نمونه ها ومثال هایی که بیان می کنند برمی گردد به ساخت انسان وجامعه ای که درفضای معنویت دین واهداف دین رفتارها وکنش های اوشکل می گیرد. ازمجموع بیانات مقام معظم رهبری مدظله العالی درباره چیستی تمدن نوین اسلامی استفاده می شود که چنین تمدنی ازدوبخش سخت افزاری ونرم افزاری تشکیل می شود که هرجند دربخش سخت افزاری می توانند باسایر تمدن ها مشابهت  هایی داشته باشد، اما بخش نرم افزاری آن که ریشه درمعارف وحیانی وسیره معصومین ع دارد  ونگاهش به انسان ازمنظر خداگونه شدن انسان وصبغه الهی پیدانمودن اسان می باشد کاملا متمایز با تمدن های دیگر جهان خواهد بود.
    نگاهی کوتاه به ادبیات تمدن اسلامی
    تردیدی نیست تمدن اسلامی واقعیتی انکارناپذیر درتاریخ اسلام است، واقعیتی که حتی مستشرقین نتوانسته اند ازکنارآن بگذرند وکتاب هایی همچون تمدن اسلامی درقرن چهارم هجری، اثر آدم متز آلمانی_ سوئیسی که ترجمه رنسانس اسلامی نویسنده است، کتاب تمدن اسلامی ژوزف بورلو، کتاب تمدن اسلام وعرب ار گوستاولبون وکتاب تاریخ تمدن اسلامی جرجی زیدان، بخشی ازنوشته های مستشرقین درباره تمدن اسلامی است . دراین کتاب ها، علی رغم اطلاعات ناقص ویاجانبدارانه برخی ازاین نویسندگان به جلوه های ازتمدن اسلامی مانند جغرافیای گسترده حکومت مسلمانان، گستره علم ومظاهر آن همچون مدارس وکتابخانه ها، جامعه سازی، شهرسازی وفرهنگ، سازمان اداری ودیوانی اشاره نموده اند. درایران هم ازگذشته تابه حال نویسندگانی باموضوع تمدن اسلامی ویافرهنگ وتمدن اسلامی تالیفاتی ارائه داده اند که می توان به  کتاب فرهنگ و تمدن اسلامی اثر دکترعلی اکبر ولایتی، تاریخ فرهنگ وتمدن اسلامی اثر دکترفاطمه جان احمدی، تاریخ فرهنگ وتمدن اسلام وایران، جمعی ازنویسندگان وتاریخ فرهنگ وتمدن اسلام اثر زهرا اسلامی فرد اشاره نمود. دربرسی این مجموعه ازآثار  ادبیات تمدن وفرهنگ اسلامی می توان به مؤلفه های ازتمدن وفرهنگ اسلامی درگذشته اشاره نمود:
    1-موضوع فرهنگ وتمدن اسلامی به مقطعی ازتاریخ اسلام برمی گردد  که از ظهوراسلام آغاز می گردد وتااوایل قرن هفتم هجری  ادامه داشته است وازاین تاریخ به بعد جهان اسلام باتمدن سوزی هایی ازسوی شرق( حمله مغول وازسمت غرب، جنگهای صلیبی) روبروشده است. کتاب تاریخ جنگهای صلیبی می نویسد:« جنگ‌های صلیبی نقطه عطفی در زندگی اروپاییان و به‌طور کلی در تاریخ تمدن به‌شمار می‌آید. چرا که در طی آن، اروپاییان با تمدن درخشان اسلامی آشنا شدند و علاوه بر غنایم مادی، گنجینه‌های معنوی گرانقدری نیز از فرهنگ اسلامی به‌دست آوردند. همچنین به دنبال وقوع این جنگ‌ها بود که بنادر مهم اروپایی دریای مدیترانه پر رونق شد و زمینه را برای پیدایش نهضت رنسانس فراهم آورد»(رانسیمن، استوین، 1386،ص6).
    2- بدو ن تردید آنچه ازسخت افزارهای تمدنی دراین دوره تاریخی شکل گرفت، مانند جغرافیای جهان اسلام، گسترش علم، تاسیس مدارس، کتابخانه ها،  ونرم افزارهای تمدنی مانند اخلاق، سبک زندگی های مردم، روابط باملت های دیگر عمدتا تحت تأثیر معارف وفرهنگ اسلامی بوده است(ولایتی، علی اکبر، 1399).
    3-تمدن اسلامی درابعاد مختلف آن الزاما منطبق باتعالیم اسلام نبوده است، چرا که این تمدن خواه ناخواه برخاسته ازحاکمیت هایی بوده است که تنها نام اسلام را باخودداشته اند وپیش ازآن که حاکم اسلامی باشند حاکم مسلمانان بوده اند ورفتارها وسازمان هایی که این حاکمان داشتند بیشتر تحت تأثیر قدرت های استبدادی آنان بوده است وبنابر این اگر چنین تمدنی را به صورت مطلق اسلامی بدانیم ظلم به اسلام خواهد بود همانطور که دکتر سیدجعفر شهیدی دراین باره می گوید:« تمدن اسلامی، مجموع آداب ورسوم مشترک میان ملت های مسلمان است ونباید که چون این تمدن بنام اسلامی به خود گرفته، مظاهرآن همگی برگرفته ازقرآن ویاسنت است ودگرگونی پذیر نیست، نه جنین است، حکم شرعی برگرفته ازقران وحدیث است، ولی آداب ورسوم پدیده اجتماعی است، بدین رو هرچندهم باگذشت زمان مظاهر تمدن تغییر یابد، بازهم باید آن راتمدن اسلامی نامید» (جان احمدی، 1393، ص51، به نقل از: مرزبانی، حسین، فصلنامه علمی تخصصی سیاست پژوهی ایران،  سال 9شماره 34، 1401 ص، 92-77).
    هدف ازاشاره به مؤلفه های تمدن تاریخی اسلام، بیان دونکته مهم درادامه این تحقیق است. نخست این که موضوع تمدن نوین اسلامی همانطور که ازاسمش پیداست، تفاوت های اساسی وحتی بنیادی با تمدن تاریخی اسلام دارد واصولا تمدن نوین اسلامی هدفی است که باید تحقق پیدانماید وطرحی نو ومتمایز باتمدن تاریخی اسلام است ودوم توجه به این واقعیت که ریشه های اساسی تمدن نوین دربنیادهای اولیه تمدن تاریخی اسلام می باشد.
    فرضیه تحقیق
    قدرت واقتدارسیاسی درتحقق تمدن نوین اسلامی نقش دارد
    بانگر ش به این که قدرت واقتدارسیاسی متغیر مستقل این تحقیق می باشد، لازم است علاوه برمباحث مفهومی که قبلا به آنهاپرداخته شد، اززاویه نظری  هم مورد بحث وبررسی قرار گیرند.
    جایگاه قدرت سیاسی درادبیات حقوقی، علوم سیاسی وجامعه شناسی سیاسی بارویکردهای متمایز ومع الوصف هم پوشاننده مورد توجه حقوق دانان، دانشمندان علوم سیاسی وجامعه شناسان سیاسی می باشد.
    حقوق دانان دردفاع ازحقوق جامعه درآزادی های فردی واجتماعی معتقدند، قدرت سیاسی باید تابع قواعد حقوقی باشد که قدرت سیاسی را مهار می کند(آجرلووطاهری، 1395) اصول وقواعد حقوقی هم حافظ قدرت سیاسی می باشند وهم حافظ حقوق اجتماعی ودرنتیجه به نفوذ قدرت سیاسی درجامعه کمک می نمایند.
    قدرت سیاسی ازسوی دیگر درادبیات سیاسی نیز جایگاه کلیدی دارد. قدرت سیاسی رابطه مستقیمی با حکومت وحاکمیت دارد، یعنی حکومت وحاکمیت بدون قدرت سیاسی تحقق پیدانمی کند، چرا که درحکومتی که فرمانروایان قدرت اجرای قوانین ومقررات رانداشته باشند، حاکمیت تحقق پیدانمی کند وازاین روی قدرت سیاسی درادبیات سیاسی ازافلاطون وارسطو گرفته تا اندیشمندان سیاسی دوران باستان و تادوره معاصر ازکلید واژه قدرت سیاسی برای تبیین حکومت، دولت، حکمرانی وحاکمیت استفاده نموده اند. ازنگاه توماس هابز(1679-1588) لویاتان نماد وسمبل شخص یاسازمانی است که مردم هم براساس قدرت طلبی ذاتی وهم براساس درک عاقلانه ازنیازهای جامعه به امنیت به این شخص ویاسازمان اجازه مطلق می دهند که جامعه امن سیاسی را اداره نماید( هابز ص  192، به نقل ازنظری علی اشرف، مجله دانشکده حقوق وعلوم سیاسی، شمار69، پاییز 1384، ص 277) تردیدی نیست که دیدگاه هابس براساس نفی حق حاکمیت فراانسانی است وهمان نظریه ای است که بعدها درآثار جان لاک وروسو به اشکال دیگر مطرح شدند، اما دراصل این واقعیت که  قدرت سیاسی درادبیات سیاسی ازچه جایگاهی برخوردار بوده است مورد توجه قرار گرفته است. قدرت سیاسی درادبیات جامعه شناسی سیاسی، نیز درسپهر جامعه سیاسی قراردارد. درجامعه شناسی سیاسی که موضوعش درسطح کلان رابطه قدرت سیاسی وجامعه سیاسی است ودرسطح خرد، رابطه قدرت سیاسی وگروه های اجتماعی است، درصورتی که (بتوانند نماینده واقعی بخشی ازجامعه باشند)، قدرت سیاسی نقش مدیریت ورهبری را درتنظیم روابط جامعه وقدرت سیاسی برعهده دارد.
    قدرت سیاسی درمنظومه تفکر اسلامی
    آنچه ازمنظومه تفکر اسلامی مورد نظر است، تفکر اسلامی درمکتب شیعی که امام خمینی قدس سره ومقام معظم رهبری مدظله العالی برمبنای آن نوید تحقق تمدن نوین اسلامی راداده اند می باشد ودراین مقاله مجال پرداختن به نظریات اهل سنت یا برخی ازعلمای ومتفکرین شیعی که چندان اعتقاد به تشکیل نظام سیاسی اسلام دردوره غیبت امام معصوم را نداشته ویاندارند نمی باشد.
    درمنظومه تفکر اسلامی قدرت یااقتدار ازنظر ماهوی تفاوت ندارند ونهایت تفاوت این دو دراین است که اقتدار اعمال قدرت است درحالی که قدرت ممکن است باشد، اما اعمال نگردد. هرچند قدرت واقتدارازنظر فرضی بدون داشتن حکومت متصور است ، اما وقتی ازقدرت واقتدارسیاسی سخن به میان می آید، الزاماباید درچهارچوب نظام سیاسی دنبال شود.بانگرش به این که جایگاه قدرت واقتدار سیاسی درحکومت ونظام سیاسی است باید دید منشأ حکومت دراسلام چیست؟ درتفکر شییعی حکومت اولا وبالذات ازآن خداوند است« ان الحکم الا لله»(انعام، آیه 57)هرگونه فرمان وتحدید آزادی های انسان اعم ازتکوینی وتشریعی مختص به ذات یگانه الهی است بنابراین هرگونه حکومتی که لازمه اش تصرف درزندگی مردم ویا برنامه ریزی برای مردم ویاتحدید آزادی های مردم باشد، بالاصاله درتحت قدرت واراده الهی است وهرانسانی که به خواهد این ماموریت را انجام دهد باید بااذن الهی باشد« الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» ( بقره، آیه 257) خداوند سرپرست وولی آنانی هست که ایمان آورده اند، آنان را ازتاریکی به نورهدایت می نماید، اماآنهایی که کفرمی ورزند، سرپرستانشان طاغوت ها هستند که پیروانشان راازنور به تاریکی می کشانند واینان همراهان آتشند وبرای همشه درآن مخلد خواهند بود.
    مفهوم حاکم اسلامی وجایگاه آن دراندیشه اسلامی
    یکی ارتحریف هایی که درمفهوم بلند « ان الحکم الالله» دردوره خلافت حضرت علی ع توسط خوارج صورت گرفت، تفسیر آیه مبارکه به این گونه مطرح شد که به جز خداوند نباید کسی درزمین حکومت نماید ولذا نفی هرگونه حکومت بشری را شعار خود قرار دادند، درحالی که امیر المومنین ع  فرمود «کلمه حق یراد بهاالباطل، نعم انه لاحکم الا لله ولکن هؤالاء یقولون لا امره الا لله وانه لابد للناس من أمیر براوفاجریعمل فی امرته المومن ویستمتع فیهاالکافرویبلغ الله فیها الاجل ویجمع فیها الفیء ویقاتل به العدو وتأمن به السبل ویؤخذ به للضعیف من القوی حتی یستریح بر ویستراح من فاجر» ( نهج الباغه خطبه 40)گفتارحقی است که به آن باطلی اراده شده، آری حکمی نیست مگر برای خدا، ولی اینان می گویند: زمامداری مخصوص خداست. درحالی که برای مردم حاکمی لازم است، چه نیکوکار وچه بدکار، که مؤمن درعرصه حکومت او به را حقش ادمه دهد، وکافر بهرمند اززندگی گردد وخداهم روزگار مؤمن وکافر را درآن حکومت به سرآرد ونیز بوسیله آن حاکم غنائم جمع گردد وتوسط اوجنگ بادشمنان سامان گیرد وراه ها به سبب اوامن گردد ودرامارت وی حق ناتوان ازقوی گرفته شود تامومن نیکوکار راحت شود ومردم ازشر بدکاران درامان گردند.
    امیر المومنین ع درهمین خطبه که بخشی ازآن درنهج البلاغه آمده است فلسفه سیاسی حکومت رابرای انسان ها بیان می نماید. هرچند حق هرگونه حکومت ازآن خداوند است اما جامعه انسانی برای همان دلایلی که امیر المومنین بیان نمودن نیازمند به حکومت است واین حکومت باید دارای  قدرت سیاسی باشد تا بتواند اعمال حکومت نموده واقتدارسیاسی را به نمایش بگذارد. بنابر این قدرت واقتدارسیاسی نسبتش باحکومت نسبت ابزاری است، یعنی مسیر اعمال حکومت ازطریق قدرت واقتدار سیاسی ممکن است اما اگر این حاکم مأذون ازطرف خداباشد چه مستقیم وچه غیر مستقیم حکومتش مشروع است وقدرت واقتدارسیاسی اوهم مشروع می باشد، اما همین اعمال قدرت مشروع نیازمند اطاعت داوطلبانه مومنین ازحاکم الهی خواهد بودکه درمؤلفه های قدرت واقتدارسیاسی بیشتر به آن می پردازیم.
    مؤلفه های قدرت وا قتد ا رسیا سی
    قدرت واقتدارسیاسی دارای مؤلفه های فراوانی است که دراین مقاله به دلیل محدودیت ناگزیر به انتخاب مهم ترین مؤلفه ها می باشیم که ذیلا به آنها اشاره می شود:
    1-برخورداری ازرهبری توانمند وفره که محور وحدت وهمبستگی گروه های سیاسی وآحاد جامعه باشند« الامامه نظام الامه»( امام علی ع، غرر الحکم، ح1095) امامت ورهبری رشته پیوند دهنده جامعه است..
    2- برخورداری ازارزشهای دینی وملی که فرهنگ جامعه را تبدیل به گفتمان عمومی سازد« اگر ما از لحاظ اقتصاد به بالاترین مقام برسیم و از لحاظ سیاست، همین اقتدار وعزتی که امروز داریم، چند برابر بکنیم، اخلاق های مردم ما اسلامی نباشد، درمیان ما گذشت، صبر وحلم وخوش بینی نباشد، اساس کار ازبین خواهد رفت. بعت لاتمم مکارم الاخلاق، اساس کاراخلاق است، همه این ها مقدمه اخلاق حسنه است، حکومت اسلامی برای این است که انسانها دراین فضاتربیت بشوند، اخلاق آنها تعالی پیداکند« ( مقام معظم رهبری دردیدار با جمعی ازروحانیون،  2/2/1377)
    3-باورعمومی به مشروعیت دینی وسیاسی حکمرانی درجامعه.« لولا حضور الحاضر وقیام الحجه علی وجود الناصر .....لالقیت حبلها علی غاربها»( نهج البلاغه خطبه 3) اگر جمعیت حاضر نبودند وازاین جهت که مردم یاورمن هستند وازمن اطاعت می کنند حجت برمن تمام نشده بود.... من ریسمان خلافت را برگردن اومی آویختم، کنایه ازاین که خلافت را نمی پذیرفتم.
    4-برخورداری ازقدرت سخت نظامی مانند تسلط برهوا وفضا وبرخورداری ازقدرت دفاعی مطمئن درمقابل بیگانگان.« واعدوا لهم مااستطعتم من قوه ومن رباط الخیل ترهبون به عدوالله وعدوکم»( انفال ، آیه 60) برای مقابله بادشمنان هرچه درتوان دارید ازنیرو واسبهای ورزیده آماده سازید تابوسیله آن دشمن خدا ودشمنان خودتان رابه ترسانید.
    5-کارآمدی نظام سیاسی درارتقای علمی وفن آوری جامعه درحد استاندارهای منطقه ای وجهانی.« العلم سلطان من وجده صال ومن لم یجده صیل علیه» (نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج20 ص 319) دانش قدرت است، هرکس آن رابه دست آورد باآن یورش می برد وهرکه آن راازدست دهد براویورش برند. مقام معظم رهبری درهمین زمینه می فرمایند:« علم مایه قدرت وثروت است نظام جمهوری اسلامی باید به این قدرت واقتدار دست پیداکند تابتواند ازملت خود، ازکشور خود، ازارزش های خود وازنظام خود پشتیبانی کند ومصونیت به بخشد. اقتدار برای زورگویی به دیگران نیست، برای جلوگیری اززورگویی دیگران است واگر درکناراین، به روت احتیاج دارد تابتواند مشکلات گوناگونی را که میرا سالها حکومت استبدادی دراین کشوراست برطرف کند باید علم را به دست بیاورد،  برای یک ملت، علم وسیله‌ای است برای رسیدن به اقتدار ملی و ثروت ملی» ( بیانات مقام معظم رهبری دردیداربانخبگان جوان دانشگاهی، 5/6/1387).
    6- همبستگی ملی وانسجام اجتماعی درجامعه «وحدت ملی همان چیزی است که میتواند پشتوانه همه تلاشهای دولتمردان و مبارزان و دلسوزان این کشور و این انقلاب باشد. بدون وحدت ملی این کشور بزرگترین نیروی خود و مایه عظمت خود را نخواهد دانست. وحدت ملی شعاراساسی و حیاتی برای کشور ماست و مخاطب این شعارافراد خاصی نیستند همه هستند آحاد مردم مسئولند وحدت ملی برای همه ملت شعار بزرگی است»(دوستدار، رضا وهمکاران، فصلنامه علمی جامعه شناسی انقلاب اسلامی، دوره  شماره 4، زمستان 1401، ص 88-63).    .
    7- برخورداری ازگفتمان سیاسی که ملت های همسو آنهارا دنبال نمایند مانند گفتمان مقاومت که هم اکنون بر غرب آسیا سایه افکنده است « قدرت گفتمان سازی انقلاب اسلامی، اساسی ترین مؤلفه نظام جمهوری اسلامی درغلبه برچالشهای گوناگون، پیشرفت روزافزون کشور والهام بخشش آن درمنطقه جهان اسلام وملتهای آزاده بوده است. فی الواقع پدیداری وماندگاری وباروری که امروز به مؤلفه های تعیین کننده وقدرتمند دراندیشه مقاومت معادلات منطقه وجهان اسلام تبدیل شده است» (میرصالحان فاطمه وهمکاران، فصلنامه علمی پژوهشی سبک زندگی اسلامی، دوره 5، شماره1، بهار1400، ص 432-424).
    8- سیاست خارجی فعال درالگوقرار گرفتن جمهوری اسلامی برای ملت ها وکشورهای منطقه« عـزت و حـکـمـت و مـصـلحت «رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و سفیران جمهوری اسلامی ایران، با تبیین ضوابط و شاخص‌های سیاست خارجی موفق، «عزت» به معنای نفی و پرهیز از دیپلماسی التماسی، «حکمت» به مفهوم تعاملات و فعالیت‌های خردمندانه و محاسبه شده و «مصلحت» به معنای انعطاف برای دور زدن موانع سخت و ادامه دادن مسیر را سه کلیدواژه اساسی در دیپلماسی کشور خواندند و مسئولان دیپلماسی کشور را به رصد دائم تحولات تدریجی و حوادث تأثیرگذار در نظم بین‌الملل برای بدست آوردن جایگاه شایسته ایران عزیز در نظم آینده جهان فراخواندند» (سخنرانی درجمع سفرا وکارداران وزارت خارجه، 30/2/1402).
    9- برخورداری ازاقتصاد مطمئن وقوی درجهت شکوفائی وپیشرفت کشور « سیاستهای اقتصاد باید سیاستهای اقتصاد مقاومتی  باشد یک اقتصاد مقاوم  باید اقتصادی باشد که در ساخت درونی خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگی کند، با تغییرات گوناگون در این گوشه‌ی دنیا، آن گوشه‌ی دنیا متلاطم نشود، این چیزها لازم است» ( سخنرانی مقام معظم رهبری درجمع کارگران وفعالان تولید درتاریخ 7/2/1392).
    آنچه بیان شد اشاره ای کوتاه به مؤلفه های قدرت واقتدارسیاسی است که عموما دررورایات وآیات قرآن وبیانات مقام معظم رهبری مدطله العالی آمده است.
    مولفه های تمدن نوین اسلامی
    برخی مؤلفه های تمدن نوین اسلامی را دردومحور اتقان وجامعیت درمحورهای ذیل برشمرده اند:
    درمحور اتقان، توحید محوری، فطرت محوری، قانون مداری، عقلانیت ودانش گستری ودرمحور جامعیت ، نظام سازی وتربیت نیروی انسانی، عدالتخواهی، آزادی خواهی واستقلال طلبی، آرمان خواهی وامت سازی مورد توجه قرار گرفته اند( حسینی، فاطمه السادات وهمکاران، مجله معرفت فرهنگی اجتماعی، سال یازدهم، شماره 41،  زمستان 1398، ص 70-47).
    عیوضی درسومین هفته علمی تمدن نوین اسلامی به سه مؤلفه اشاره نموده ا ند که عبارتند از: احیای تمدن اسلامی، تمدن سازی وتمدن پروری(خبرگزاری مهر، 4 اسفند 1396).
    آنچه مسلم است بانگرش به این که پایه گذار ومطالبه گر مفهوم تمدن نوین اسلامی امام خامنه ای مدظله العالی بوده اند، غالب نویسندگان مؤلفه های تمدن نوین اسلامی سعی کرده اند با مرور بر سخنان معظم له درباره تمدن نوین اسلامی کدواژه هایی را برای مؤلفه های تمدن نوین اسلامی مشخص نمایند وبه همین جهت گاه وارد جزئیاتی شده اند که بیشتر به شاخص های تمدن نوین اسلامی مرتبط است ونه به مؤلفه ها، چرا که مؤلفه ها به پدیده هایی اطلاق می شوند که ارکان وعناصر  یک موضوع می باشند، مثلا اگر به خواهیم منظومه تمدن نوین اسلامی را ترسیم نماییم، آنچه اضلاع این منظومه را به تصویر می کشد همان مؤلفه های تمدن نوین اسلامی خواهد بود .
    به نظر نگارنده مؤلفه های تمدن نوین اسلامی همان مراحل پنجگانه تمدن نوین اسلامی می باشد که دربیانات امام خامنه ای مدظلله العالی ترسیم شده است، معظم له تمدن نوین اسلامی را فرایندی از:
    1-انقلاب اسلامی.
    2- نظام اسلامی.
    3- دولت اسلامی.
    4- جامعه اسلامی.و
    5- امت اسلامی می دانند.
    « ما یک انقلاب اسلامى داشتیم، بعد نظام اسلامى تشکیل دادیم، مرحله‏ى بعد تشکیل دولت اسلامى است، مرحله‏ى بعد تشکیل کشور اسلامى است، مرحله‏ بعد تشکیل تمدن بین‏الملل اسلامى است» (بیانات مقام معظم رهبری درجمع کارگزاران نظام درتاریخ 21/9/1379) دراین جملات معظم له تمدن اسلامی را که بعدها ازآن به به تمدن نوین اسلامی تعبیر نمودند، مؤلفه هایی ازعناصر انقلاب اسلامی، نظام سیاسی اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی وامت اسلامی یا تمدن بین الملل اسلامی می دانند. وهمین مؤلفه هار انیز درجمع دانشجویان واساتید دانشگاه های کرمانشاه با تبیین بیشتری بیان می نمایند.
    مقام معظم رهبری درجمع دانشجویان واساتید دانشگاه های استان کرمانشاه این مراحل را اینگونه ترسیم می نمایند« انقلاب اسلامی یعنی جنبشی که حکومت فاسد ستم‌شاهی را سرنگون و زمینه را برای تشکیل نظام فراهم کرد، نظام اسلامی یعنی هویت و شاکله کلی که مردم برای کشور انتخاب کردند، تشکیل دولت اسلامی به معنای استقرار مجموعه دستگاه‌های مدیریتی و نظام‌های اداره کشور، تشکیل جامعه اسلامی و سپس تشکیل امت اسلامی، حلقه‌های مختلف زنجیره‌ای هستند که راه گذشته، حال و آینده را مشخص می‌سازد» (24/7/1390).
    روابط منطقی مؤلفه های پنجگانه تمدن نوین اسلامی بایکدیگر
    مراحل پنجگانه شکل گیری تمدن نوین اسلامی ازرابطه مستقیمی بایکدیگر برخوردارند که دراین جا به آنها اشاره می شود.
    1-انقلاب اسلامی انقلابی درجهانبینی وباورهای مردمی بود که درپاسخ به دعوت امام خمینی قدس سره به انقلاب پیوستند وهمانگونه که دربعتت پیامبران الهی شروع قیام پیامبران ازایجاد انقلاب فکری درمردم بوده است، درانقلاب اسلامی هم که تداوم بعت نبی مکرم اسلام می باشد، حرکت های انقلابی ازتحول درافکار وباورهای مردم آغازشد.حضر علی علیه السلام می فرمایند:« فبعث فیهم رسله... لیستأدوهم میثاق فطرته ویذکروهم منسی نعمته... ویثیروا لهم دفائن العقول» ( نهج البلاغه سید رضی، خطبه 1) پس خداوند رسولانش رابرانگیخت تا انسانها رابه فطرت انسانی برگرداند ونعمت های فراموش شده الهی رابه آنها یادآوری نماید وخردهای دفن شده را برانگیزاند. کلمه یثیروا ازماده ثور به معنای انقلاب است، یعنی پیامبران مبعوث شدند تاانقلاب عقلی دربین مردم ایجاد نمایند. انقلاب اسلامی نیز ازآغازین روزهای آن درسال 1342 هجری شمسی درپی این بود که درافکار مردم ایران انقلابی بوجود آورد تا عامل حرکت آنان به سمت تحول ودگرگونی های بزرگ اجتماعی باشند. این انقلاب فکری به تدریج ازسوی امام خمینی وازطریق اعلامیه ها ، موضعگیری ها درمقاطع حساس تاریخ ایران، درس ولایت فقیه که بعدها تبدیل به کتاب بیانیه اول انقلاب اسلامی گردید ونیز ازطریق شاگردان امام که درداخل وخارج ایران فعالیت داشتندو به تبیین وتفسیر افکارواندیشه های امام بودند، صورت گرفت ونهایتا درسال های 56 و57 باتغییر شرایط اجتماعی ایران، سرعت  فوق العاده ای گرفت وتوانست تحولی شگرف درباورها وافکارسیاسی مردم ایجاد نماید که محصول این انقلاب فکری، پیروزی انقلاب اسلامی بود. امام خمینی قدس سره برهمین اساس انقلاب اسلامی را تحفه ای الهی برای مردم ایران می دانند«» (صحیفه نور ج21، ص 402-401). مقام معظم رهبری، انقلاب اسلامی را درارتباط بامنظومه تمدنی این گونه معنا می نمایند« منظور از انقلاب اسلامی، که حلقه‌ی اول است  حرکت انقلابی است، والّا به یک معنا انقلاب شامل همه‌ی این مراحل می شود. اینجا منظور ما از انقلاب اسلامی، یعنی همان حرکت انقلابی و جنبش انقلابی که نظام مرتجع را، نظام قدیمی را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون می کند و زمینه را برای ایجاد نظام جدید آماده می کند» (سخنرانی درجمع دانشجویان کرمانشاه درتاریخ، 24/ 7/1390). درهمین جملات مقام معظم رهبری رابطه انقلاب اسلامی راباحلقه دوم تمدن نوین اسلامی تبیین می نمایند، وانقلاب اسلامی را پیشران شکل گیری نظام اسلامی می دانند.
    2- نظام اسلامی.
    نظام اسلامی شکل وسیمای حکومتی است که برآیند انقلاب اسلامی می باشد، قالب وساختاری که باید اهداف کوتاه مدت(برچیدن ساختار های نظام ستمشاهی)، میان مدت(تشکیل نظامات اجتماعی، اقتصادی، قضائی، فرهنگی واجرائی جدید منطبق باارزش های انقلاب اسلامی ) را بوجود آورد. رابطه نظام اسلامی وانقلاب اسلامی، هم رابطه وجودی است وهم رابطه استمراری وبقا. یعنی ازیکسو نظام اسلامی وجودش مدیون ومرهون انقلاب اسلامی می باشد وازسوی دیگر استمرارش نیز به تداوم انقلاب اسلامی است، ولذا انقلاب اسلامی نه تنها پایان ندارد که مانند سایر انقلاب های متداول جهان وقتی به پیروزی رسید پایانش اعلام شود، بلکه مدام باید فعال وپیشرو باشد تا نظام اسلامی بتواند به اهدافش دست یابد.مقام معظم ولایت درباره نظام اسلامی ورابطه آن باانقلاب اسلامی ودولت اسلامی که حلقه سوم تمدن نوین اسلامی  می باشد می فرمایند«حلقه‌ی بعد، نظام اسلامی است. منظور من در اینجا از نظام اسلامی، یعنی آن هویت کلی که تعریف مشخصی دارد، که کشور، ملت و صاحبان انقلاب، که مردم هستند ،آن را انتخاب می کنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب کردند، جمهوری اسلامی یعنی نظامی که در آن، مردم‌سالاری از اسلام گرفته شده است و با ارزشهای اسلامی همراه است. ما از این حلقه هم عبور کردیم» (همان).
    3-دولت اسلامی.
    نقطه عزیمت به سوی تمدن نوین اسلامی دولت اسلامی است. بنیان وماهیت دولت اسلامی چیست؟ امروزه وبعد ازانقلاب فرانسه، غرب معیاری رابرای دولت ها وحکومت ها مشخص نموده که برمبنای آن عنوان «دولت ملت»  یا همان(Nation State) گذاشته شده است، این بدان معنااست که هردولتی به یک ملتی منسوب است وملاک ملیت، یا فرهنگ مشترک است مانند زبان، سنت ها، یاسرزمین معین است، یا نژاد معین ومشخص ونهایت یا حاکمان مشخص ومعیینی، اما هیچ یک ازاین ها نه قداست دارند ونه جزو امور ثابتند بویژه درفضای جهانی شدن، که اموری مانند زمین مشترک، زبان مشترک، نژاد مشترک وحتی سنت های مشترک به تدریج با اختلاط فرهنگ ها کمرنگ می شوند. انقلاب اسلامی هرچند درسرزمینی بنام ایران ودربین ملتی بانام ملت ایران رخ داد، اماازهمان آغاز نامش اسلامی بود، یعنی این انقلاب فقط برای ایران وایرانی نبوده است هرجند مدال افتخار آفرینش این انقلاب بنام مردم ایران می باشد. انقلاب اسلامی برای مسلمانان است ومفهوم صدور انقلاب اسلامی نیز همین می باشد. امام خمینی درهمین زمینه می فرمایند«ما کشور را کشور ایران نمی دانیم، ما همه ممالک اسلامی را ازخودمان می دانیم. مسلم باید اینطور باشد. مادفاع ازهمه مسلمین را لازم می دانیم. مااگر  چنانچه دستمان برسد باهمه جبارهای دنیا معارضه می کنیم، مابین آن مسلمی که درحبشه است باآن مسلمی که دراین جاست نمی توانیم فرق بگذاریم. اسلام نگفته اینهارا فرق بگذارید. همه مثل هم هستند وتفاوت به تقوی است». ( جعفری پناه، مرتضی، مجله سوره، شماره 27، شهریور 85 ص 32-28)
    دولت اسلامی یعنی مجموعه کارگزاران حکومت اسلامی دربیانات مقام معظم رهبری به روشنی وشفافیت تبیین گردیده است، معظم له درملاقات هیئت دولت با ایشان درهفته دولت درسال 92، شاخص های دولت اسلامی را درمورادذیل مورد تأکید قرارداده اند:
    اول، شاخص اعتقادی واخلاقی دوم اعتماد به خداوند ، سوم خدمت جهادی به مردم چهارم عدالت کارگزاران پنجم قانونگرائی درهمه عرصه ها حتی اگر قانون معیوب باشدششم حکمت وخرد گرایی درهمه سطوح ( سخنرانی درجمع هیئت دولت درتاریخ6/6/1392).
    بانگرش به این که هریک ازاین شاخص ها دربیانات مقام معظم رهبری به صورت مبسوط تشریح گریده است ومی توان به آنها مراجعه نمود، تنها به سرفصل های شاخص ها اشاره گردید. اگر دولت اسلامی برآمده ازنظام اسلامی باچنین شاخص هایی مسئولیت های خودرا انجام دهد، به روشنی می توان نتیجه گرفت که ازدرون چنین دولتی، جامعه اسلامی متولد خواهد شد.
    4- جامعه اسلامی یا کشور اسلامی
    جامعه اسلامی جامعه ای است که باتحول درباورها وایمان واعتماد به خدا توانسته انقلاب اسلامی رابه وجود آورد ودرشکل دادن به نظام اسلامی باتمام توان شرکت نماید وبخشی ازاین جامعه به شاکله دولت اسلامی تبدیل شده اند، اکنون ناظر عملکرد ورفتارهای کارگزاران دولت اسلامی درشاخص های یادشده می باشند، طبیعی است هرگاه دولت اسلامی باشاخص های آن تشکیل شود، ازدل چنین دولتی، جامعه اسلامی کامل ویانزدیک به کمال متولدخواهدشد. جامعه اسلامی که مؤلفه چهارم تمدن نوین اسلامی است، جامعه ای است که توانایی الگو شدن برای سایر جوامع اسلامی رادارد« وکذالک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس ویکون الرسول شهیدا علیکم» ( بقره، آیه 143) مقام معظم رهبری مدظله العالی امت وسط را همان جامعه اسلامی می دانند ودقیقا وسط را به معنای اسلام معرفی می کنند«امت وسط خصوصیت جامعه‌ی اسلامی است، «و كذلك جعلناكم امّة وسطا لتكونوا شهداء علی النّاس و یكون الرّسول علیكم شهیدا». راه وسط، همان راه اسلام است، نگاه كنیم ببینیم اسلام به ما چه میگوید، اسلام از ما چه می خواهد. راه موفقیت این است كه دنبال رضای الهی و دنبال انجام تكلیف الهی باشیم. خدای متعال راهها را برای ما مشخص كرده است؛ اگر از این راهها سلوك كنیم، مشی كنیم، به توفیق خواهیم رسید(12/5/1392، درمراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری). مقام معظم رهبری جامعه اسلامی یابه تعبیر دیگر ایشان کشوراسلامی را الگوی سایر جوامع اسلامی می دانند«پس از این مرحله، تشکیل دولت اسلامی، مرحله‌ی تلألؤ و تشعشع نظام اسلامی است، یعنی مرحله‌ی ایجاد کشور اسلامی. اگر این مرحله به وجود آمد، آن‌وقت برای مسلمانهای عالم، الگو و اسوه می‌شویم: «لتکونوا شهداء علی النّاس». اگر توانستیم این مرحله را به‌سلامت طی کنیم که از همّت مردان و زنان مؤمن، این چیزها اصلاً بعید نیست  آن‌وقت مرحله‌ی بعدی، ایجاد دنیای اسلام است» (درجمع کارگزاران جمهوری اسلامی تاریخ 21/9/1380).
    5- امت اسلامی یاجهان اسلام.تمدن نوین اسلامی فرایندی است که درهربخشی ازآن عرصه ای ازتمدن اسلامی ظهور پیدا می کند تا درمرحله پایانی امت اسلامی یاجهان اسلام شکل خواهد گرفت، که ازاین امت وجهان اسلام باید چشم
    انتظار حکومت جهانی امام عصر عج راداشت. تمدن نوین اسلامی آرمان نهایی انقلاب اسلامی است که دست یافتنی می باشد. به نظر مقام معظم رهبری تمدن اسلامی یاشکل گیری جهان اسلام نهایت تلاش ومجاهدت ملت ایران خواهد بود«ما دنبال آرمانهای بلندهستیم؛ دنبال تشکیل جامعه‌ی اسلامی، نظام اسلامی، کشور اسلامی، امّت اسلامی و تحقّق بخشیدن به آرزوهای بزرگ پیامبران و صدّیقان و شهیدان هستیم‌؛ ( سخنرانی درجمع کارگزاران جمهوری اسلامی درتاریخ 16/4/1393).
    امت اسلامی که تشکیل دهنده نهایی تمدن نوین اسلامی است باچهارشاخصه ، دین، عقلانیت، علم واخلاق دربیانات امام خامنه ای معرفی شده است«هدف نهایی را باید امت واحده اسلامی وایجاد تمدن اسلامی جدید برپایه دین ،عقلانیت، وعلم واخلاق، قرارداد» ( بیانات دراولین اجلاس بین المللی بیداری اسلامی، 26/6/1390). درفرهننگ اسلامی دین مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین ومقرراتی است که برای اداره فرد وجامعه انسانی وپرورش انسان ها، ازطریق وحی وعقل دراختیار آنان قراردارد(جوادی آملی، 1380، 27، به نقل ازمعینی پور ولکزایی، فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال نهم، بهار 1391، شماره 28، ص 76-51). دین باچنین تعریفی دربردارنده عقلانیت، علم واخلاق نیز می باشد.
    جمعبندی این بخش را می توان درچند جمله کوتاه چنین بیان نمود، مؤلفه های تمدن نوین اسلامی یعنی انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی وتمدن نوین اسلامی حلقه های به هم پیوسته ای هستند که علاوه بررابطه اندام وارگی بایکدیگر، ترتب منطقی نیز باهمدیگردارند وهربخشی ازاین مؤلفه ها حامل قسمتی ازتمدن اسلامی می باشند که نهایتا درحلقه پنج این تمدن نوین اسلامی متولد می شود.
    تحلیل نقش قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی درتحقق تمدن نوین اسلامی
    عنوان این مقاله نقش قدرت واقتدارسیاسی درتحقق تمدن نوین اسلامی است که آخرین قسمت مقاله می باشد ونتیجه مطالبی که تاکنون بررسی گردید دراین بخش پایانی تحلیل می شود:  همانطور که درمراحل پیشین این مقاله بیان شد، مهم ترین مؤلفه های قدرت واقتدارسیاسی  که در9 مقوله گزارش گردید وعموما درحوزه سخت افزاری تحقق تمدن نوین اسلامی بودند، درنظام سیاسی برخاسته ازانقلاب اسلامی بوجود آمده اند. قدرت واقتدارسیاسی علاوه برحفظ وتداوم انقلاب اسلامی ونظام برآمده ازانقلاب اسلامی، بیش ازهمه درتحقق نظام سیاسی اسلامی نقش داشته اند. برای تبیین این نقش کافی است به نقش رهبری حکیم بنیانگذارجمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی وخلف صالح ایشان امام خامنه ای درطول چهل وچهارسال انقلاب اسلامی توجه شود که چگونه بااقتدارسیاسی، نظام سیاسی جمهوری اسلامی را ازورای دشمنی های بی حدوحصر استکبار وعوامل ریز ودرشتشان شاداب وسربلند نگه داشته وامروز ازبالاترین اقتدارسیاسی برخورداراند تاجایی که دریک دوره ای اجازه نمی دادند هیچ سلاح متعارفی به ایران صادر شود، امروز نگران صادرات موشک های بالستیک وپهباد های ایران هستند واگر روزی مدام ازگزینه نظامی روی میز سخن می گفتند، امروز مرتب پیغام می دهند ما قصد درگیری باایران رانداریم. برای تبیین منطقی بیشتر لازم است ابتدا روابط بین انقلاب اسلامی ، نظام اسلامی وقدرت واقتدارسیاسی بیان گردد وآنگاه درقالب دوالگو به نقش قدرت واقتدارسیاسی درتحقق تمدن نوین اسلامی اشاره نماییم.
    در الگوی نخست رابطه بین انقلاب اسلامی با نظام سیاسی اسلامی همان رابطه پیشران ومحرک ونظام سیاسی اسلامی برآیند انقلاب اسلامی است. مهم ترین واولین تحول صورت گرفته درنظامی اسلامی عصر غیبت کبری، ولایت فقیه می باشد که برای اولین بار پس ازحکومت اسلامی درعصر نبوی ودوران حکومت چهارونیم ساله امام علی علیه السلام ودوران کوتاه امام مجتبی ع نظام سیاسی با مشروعیت دینی ومقبولیت گسترده مردمی راتشکیل می دهد. دراین برهه امام خمینی قدس سره دربهشت زهرا ونخستین سخنرانی رسمی درروز دوازده بهمن سال 1357 چنین فرمود:« من دولت تعیین می کنم، من تودهن این دولت می زنم، من دولت تعیین می کنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم» ( صحیفه نور، ج 6 ص 16). امام خمینی درمراسم معرفی اولین نخست وزیر پیش ازپیروزی انقلاب اسلامی باردیگر به مشروعیت دینی ومقبولیت مردم اشاره می نمایند:
    «جناب آقای مهندس مهدی بازرگان‏
    ‏‏     بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حَسَب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای‏‎ ‎‏اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و‏‎ ‎‏متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادی که‏‎ ‎‏به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی‏‎ ‎‏و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص،‏‎ ‎‏مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب ادارۀ امور مملکت و خصوصاً انجام‏‎ ‎‏رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت دربارۀ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام‏‎ ‎‏جدید و انتخاب موجب اعتمادی که‏‎ ‎‏به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی‏‎ ‎‏و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص،‏‎ ‎‏مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب ادارۀ امور مملکت و خصوصاً انجام‏‎ ‎‏رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت دربارۀ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام‏‎ ‎‏جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید»(همان ص 54).‏ دراین حکم همانطور که مشاهده می شود روی مشروعیت دینی ومشروعیت قانونی ولی فقیه تأکید شده است. مشروعیت دینی ومشروعیت قانونی ولی فقیه ازمهم ترین جلوه های قدرت واقتدارسیاسی است که درجملات حضرت امام خمینی مشاهد می شود.  ازسوی دیگر باور مردم به مشروعیت دینی وقانونی نظام سیاسی یکی دیگر از نمادهای قدرت واقتدارسیاسی است وبرهمین منوال سایر مواردی که بازتاب نظام سیاسی می باشد شامل قدرت سخت ونرم نظامی، قدرت علم وفن آوری، همبستکی ملی وانسجام اجتماعی، گفتمان سیاسی مقاومت، سیاست خارجی مبتنی برعزت، حکمت ومصلحت، واقتصاد مقاومتی
    به صورت منظومه ای ترکیبی همگی درقدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی تأثیر گذار بوده اند. درالگوهای اول ودوم فرایند نقش قدرت واقتدارسیاسی درتحقق تمدن نوین اسلامی مشخص گردیده است.






    درالگوی شماره 2 مسیر نقش قدرت واقتدارسیاسی رابرتحقق تمدن نوین اسلامی مشخص نموده ایم، وهمانگونه که ازمقام معظم رهبری دام ظله العالی نقل شد، تمامی مراحل پنجگانه تمدن نوین اسلامی درقالب شکل گیری امت اسلامی می باشد وهرمرحله باید، درحد خود نقش امت وسط یاامت الگورا ایفانماید تابرسد به امت فراگیر که امت اسلامی است. بنابراین نفس انقلاب اسلامی الگویی ازمسیر دستیابی به امت وسط است، شکل گیری نظام اسلامی یاهمان جمهوری اسلامی، مرحله پیشرفته امت اسلامی می باشد، واین مرحله باید الگویی برای شکل گیری دولت اسلامی باشد که به تعبیر امام خامنه ای هنوز تحقق پیدانکرده است، ودولت اسلامی نمونه پیشرفته تر امت اسلامی خواهد بود که به شکل گیری جامعه اسلامی یا به تعبیر دیگر معظم له کشوراسلامی منجرخواهد شد ونهایتا کشوراسلامی یاجامعه اسلامی الگویی خواهد شد برای شکل گیری تمدن اسلامی یابه تعبیر دیگر معظم له، جهان اسلام. درهمه این مراحل همانگونه که قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی باعث شکوفایی مراحل اول ودوم تمدن نوین اسلامی شده اند، درادامه نقش تمدن سازی دولت اسلامی وجامعه اسلامی را برعهده خواهند داشت.
    چگونگی نقش قدرت واقتدارسیا سی انقنلاب اسلامی برتمدن نوین اسلامی
    هماگونه که ازبیانات مقام معظم رهبری در خصوصیات تمدن نوین اسلامی نقل شد، دونوع متغیر وعوامل سخت افزاری ونرم افزاری برشکل گیری تمدن نوین اسلامی وتحقق آن نقش دارند. این متغیرهارا در9 قسمت باولویت بندی بیان نمودیم که البته همه موارد یادربیانات امام خمینی آمده است ونقل گردید ویا درسخنرانی های مقام معظم رهبری، لکن چگونگی نقش این عوامل برتمدن نوین اسلامی بدین گونه است که درمراحل اولیه یعنی انقلاب اسلامی ونظام اسلامی بیشترین نقش به متغیرها وعوامل سخت افزاری مرتبط است ودرمراحل بعدی یعنی شکل گیری دولت اسلامی وجامعه اسلامی(کشوراسلامی) عوامل نر م افزاری نقش عمده واصلی رادارند، چرا که برای امت وسط شدن والگوقرار گرفتن آنچه بیش ارهمه تأثیر گزاراست، عوامل نرم افزاری است ماننداخلاق، ایمان قوی، صبر ومقاومت، سبک زندگی اسلامی. مقام معظم رهبری مدطله العالی عوامل اصلی وتأثیر گذاربرتمدن نوین اسلامی را قدرت واقتدارسیاسی انقلاب اسلامی نیز می باشند، همین عوامل نرم افزاری می دانند«اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل میدهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است؛ مثل مسئله‌ی خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف ، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله‌ی خط، مسئله‌ی زبان، مسئله‌ی کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه‌ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه،اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است .تمدن نوین اسلامی آن چیزی که ما می خواهیم عرضه کنیم در بخش اصلی، از این چیزها تشکیل میشود» ( سخنرانی درجمع جوانان خراسان شمالی درتاریخ 21/7/1391)..

    الگوی شماره 2
    همانطور که دراین الگو هم نمایش داده شده است نقش قدرت واقتدارسیاسی برفرایند شکل گیری وتحقق تمدن نوین اسلامی دردوره تمدن سازی انقلاب اسلامی ونظام اسلامی بیشتر ازطریق قدرت سخت وتاحدی قدرت نرم بوده است، اما دردوره دولت سازی وتحقق دولت اسلامی وجامعه سازی یعنی تحقق جامعه اسلامی یاهمان کشور اسلامی این نقش بیشتر از طریق قدرت نرم قابل تحقق می باشد.

    منابع
    1-قرآن کریم.
    2-نهج البلاغه سید رضی.
    3-امام خمینی، صحیفه نور، مؤ سسه نشر وتنظیم آثار امام خمینی، تهران.
    3- پایگاه اطلاع رسانی ونشر آثار حضرت آیه الله العظمی سید علی خامنه ای مدظله العالی.
    4-رسول جعفریان، سایت کتابخانه تخصصی اسلام وایران، 1386.
    5-ایمانی جاجرمی(1386)، فصلنامه رشد علوم اجتماعی، تهران، انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی.
    6- اکبری، مرتضی(1401)دوفصلنامه علمی مطالعات الگوی پیشرفت اسلامی، تهران، انشارات سازمان بسیج اساتید.
    7-اسلامی فرد زهرا(1390)تاریخ فرهن وتمدن اسلامی، تهران دفترنشرمعارف.
    8- اشرف علی(1384) مجله دانشکده حقوق وعلوم سیاسی دانشگاه تهران، انشارات دانشگاه تهران.
    9- آمدی ابوالفتح(1385) غررالحکم ودررالکلم، قم، انتشارات دارالحدیث.
    10- بورلو ژوزف(1386)) تمدن اسلامی، مترجم اسدالله علوی، مشهد، اتشارات آستان قدس رضوی.
    11-جان احمدی فاطمه(1400) تاریخ فرهنگ وتمدن اسلامی، تهران دفترنشرمعارف.
    12-جرجی زیدان(1395) تاریخ تمدن اسلامی، مترجم زین العابدین کاظمی خلخالی، تهران انشارات دنیای کتاب.
    13-جعفری پناه مرتضی(1385) ماهنامه فرهنگی تحلیلی سوره، تهران، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات.
    14-حسینی، فاطمه السادات(1398)مجله معرفت فرهنگی-اجتماعی،  قم، مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی.
    15- خیاط فرزانه(1397) دوفصلنامه پژوهش های اجتماعی اسلامی، مشهد، انتشارات دانشگاه علوم رضوی.
    16- دوستدار رضا(1401) فصلنامه علمی جامعه شناسی انقلاب اسلامی، تهران، نشر انجمن علمی انقلاب اسلامی.
    17-رانسیمون استیون(1384) تاریخ جنگهای صلیبی، مترجم منوچهرکاشف، تهران، انتشارات علمی وفرهنگی.
    18- عالم، عبدالرحمن(1401) بنیادهای علم سیاست، تهران نشرنی.
    19- عیوضی، محمدرضا(1396)  سومین هفته علمی تمدن نوین اسلامی، تهران خبرگزاری مهر.
    20-گوستاولبون(1394) تمدن اسلام وعرب، مترجم فخرداعی، تهران، انتشارات بدرقه جاویدان.
    21- متر آدام(1364) تمدن اسلامی درقرن چهارم هجری، مترجم علیرضا ذکاوتی قره گزلو، تهران انتشارات امیر کبیر.
    22- مرزبان حسین(1401) فصلنامه علمی-تخصصی سیاست پژوهی ایرانی، قم، انتشارات دانشگاه آزاد.
    23- محسنی طاهره(دوفصلنامه علمی- تخصصی پژوهانه مطالعات میان رشته ای تفسیر وکلام کوثر، تهران انتشارات مجتمع علوم اسلامی کوثر.
    24-معین محمد(1381) فرهنگ معین، تهران، انتشارات امیر کبیر.
    25- معینی پور مسعود(1391) فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات انقلا ب اسلامی، قم انتشارات دانشگاه معارف اسلامی.
    26-میر صالحان فاطمه(1400) فصلنامه علمی- پژوهشی سبک زندگی اسلامی، تهران، وزارت بهداشت ودرمان وآموزش پزشکی.
    27- ولایتی علی اکبر(1399) فرهنگ وتمدن اسلامی، تهران ، دفترنشر معارف.