تحلیل های سیاسی و اجتماعی(روی کارآمدن دونالد ترامپ درآمریکا، فرصت ها وتهدید ها)

در ۱۶ آبان ماه ۱۴۰۳ مطابق ۶ نوامبر ۲۰۲۴ نتیجه ازقبل پیش بینی شده انتخابات آمریکا اعلام شد ودونالدترامپ از حزب جمهوریخواه به مدت ۴ سال سکاندار ریاست جمهوری آمریکا خواهد شد. برای ما ایرانی های دلبسته انقلاب اسلامی  که اکثریت قاطع جامعه ایرانی راتشکیل می دهد، ترامپ چهره ی زشتی را دارد، چرا که در دوره ریاست جمهوری گذشته او بزرگترین جنایت علیه ایرانیان و به دستور وی صورت گرفت وآن ترور و شهادت سرداردلها شهید سلیمانی بود که داغ بزرگی را بر دلهای آحاد مردم ایران گذاشت، اما جنایاتی که دموکرات ها درطول یکسال گذشته درغزه ولبنان توسطدست نشانده آنان نتانیاهو انجام دادند باعث شد که نه تنها مسلمانان و عرب تبارهای آمریکا به کاندیدای دموکرات ها رأی ندهند بلکه ماایرانیان هم ازاین که دوباره این باند فریبکار روی کارنیامدند خوشحال هستیم.

واقعیاتی که نباید ازنظر دورداشت:

۱-دریکسال گذشته همانطور که رهبر بزرگوار انقلاب فرمودند، چهره مزورانه آمریکا نه فقط برای ملت و دولت ما بلکه برای ملت های مختلف جهان درآمریکا، اروپا، آفریقا و آسیا آشکارشد و این ادعای آمریکایی ها و حتی اروپایی ها که همیشه برای تحت فشار قراردادن دولت ها وملت های مستقل، از ابزار نخ نمای عدم رعایت حقوق بشر سوء استفاده می کردند، دیگر رنگی برای ملت ها وحتی دولت های آمریکای لاتین، آفریقا وآسیا  ندارد. کشتاربی رحمانه بیش از پانزده هزار کودک وپنجاه هزارنفر ازمردم عادی وبیش ازیکصد هزار زخمی درباریکه غزه نشان داد که آنچه برای رژیم اشغالگر وحامی اصلی آن آمریکا وکشورهای اروپایی جایگاهی درحقوق انسان ها ندارد، حقوق ملت های غیر آمریکایی واروپایی می باشد. تصورمی شود که دیگر جنگ وتحریم دولت ها به بهانه حقوق بشر  جایگاهی درشعارها وتصمیمات آمریکایی ها واروپایی ها نباید داشته باشد و باید به دنبال بهانه های دیگری باشند. نژاد پرستی آمریکایی ها و اروپایی ها در تفکیک بین حقوق انسان غربی وانسان غیر غربی آنچنان آشکار شده است که ترامپ در اولین سخنرانی اش(چه به آن عمل نماید ویا همان رویه اسلافش راادامه دهد) اعلام نمود در دوره ریاست جمهوری من شاهد جنگ دیگری نخواهید بود.

۲-باتوجه به خصومت ذاتی آمریکا باایران، بویژه دونالد ترامپ که دستش به خون ناحق سردار عزیز دلها شهید سلیمانی آلوده است، جمهوری اسلامی باید بازدارندگی دفاعی خودرا بیش از گذشته تقویت نماید تا همانگونه که قرآن دستور داده است به حدی از بازدارندگی دست پیدا نماییم که دشمن در مخیله اش تصور حمله به ایران را نداشته باشد که بحمدالله  ما درقدرت نظامی بدین حد رسیده ایم وآمریکا یی که درگذشته نه چندان دور هر اتفاقی در ایران و یا خارج ایران منتسب به ایران رخ می داد، بلافاصله اعلام می کرد همه گزینه ها ازجمله گزینه نظامی روی میز می باشد، اکنون حتی وقتی ما به رژیم اشغالگر باموشک حمله می کنیم، آمریکايی ها اعلام می کنند ما دراین حمله نقشی نداشته ایم ومی توان گفت سالهاست که دیگر از گزینه نظامی در تقابل با ایران سخن نمی گویند.

۳- ما اکنون بیش از هرزمانی به بازدارندگی اجتماعی ،اقتصادی و فرهنگی نیازمندیم و می توان گفت، این نوع بازدارندگی که توصیف آن خواهد آمد مهمتر از بازدارندگی نظامی می باشد. درتوضیح این مطلب به نکات ذیل باید توجه داشت:

الف: حفظ پویایی سرمایه های اجتماعی

سرمایه های اجتماعی چیست وچگونه پویایی وگسترش آن امکان پذیراست وچگونه به بازدارندگی اجتماعی منجر می شوند؟  سرمایه های اجتماعی طیف وسیعی ازنهادهای اجتماعی، شخصیت های ملی ودینی، فرهنگ های بومی ومنطقه ای، باورها واعتقادات عمومی، دین وایمان مردم، ...می باشند، که هریک  ازاین سرمایه ها اگر تضعیف ویاازبین بروند، اعتماد مردم به حکومتونظام سیاسی تضعیف خواهد شد ودرنتیجه بازدارندگی اجتماعی ازبین خواهد رفت وازبین رفتن بازدارندگی اجتماعی به معنای وادادگی اجتماعی دربحران های سیاسی، اقتصادی، وفرهنگی خواهد شد. دراین شرایط دشمنان یک ملت دیگر نیاز به تهدید نظامی ندارند وجامعه همان اقدامی را انجام خواهد داد که دشمن به دنبال آن می باشد.درذیل به نمونه هایی از فرایند روابط سرمایه های اجتماعی وبازدارندگی اجتماعی اشاره می شود:

۱- نهاد خانواده:

  یکی ازنهادهای اجتماعی نهاد خانواده است ومی توان ادعا نمود که نهاد اجتماعی خانواده پایه واساس جامعه می باشد وبهبود واصلاح وکارآمدی نهاد خانواده مستقیم وغیر مستقیم تأثیر برکلیت جامعه دارد. متاسفانه این سرمایه اجتماعی به اشکال محتلف مورد تهاجم قرار گرفته است وکارآمدی خودرا درفرهنگ سازی وانسجام اجتماعی ومقاوم سازی بنیان خانوادهاتاحد فراوانی ازدست داده است. امروز فضای مجاری رهاشده ودسترسی بی قید شرط خانواده ها به ماهواره های خارجی، کاهش فرزند آوری، ناترازی روابط فرزندان با خانواده ودرکناراین ها غفلت مفرط دستگاه های فرهنگی ازحفظ واحد خانواده باعث شده است که نهاد خانواده دربحران های اجتماعی وسیاسی منفعل باشد وحتی درمواردی بویژه درجوامع حاشیه نشین، خود بخشی از بحران های مورد اشاره باشند. (دراین زمینه درتحلیلی مستقل بیشتر سخن خواهیم گفت).

2- نهاد های دینی:

درجامعه ای که  دین بخش مهمی ازهویت جامعه را تشکیل می دهد ونهادهای دینی اعم ازساختارها وکارگزاران دین نقش بنیادین را درباورمندی مردم به دین برعهده دارند، هرگونه ضعف درساختارهای نهادهای دینی وناکارآمدی این نهادها، مستقیم وغیر مستقیم برباورمندی های مردم بویژه جوانان تأثیر گذار خواهد بود. هرگاه رفتارهای صاحب منصبان دینی ویا کارگزاران دینی شبهه ناک ویا به هردلیلی برای مردم(هرچند به ناحق) متهم یه سوء استفاده ازدین برای منافع شخصی باشند، بازهم دین ونهادهای دینی دیگر به عنوان سرمایه اجتماعی کارد های خودرا نخواهند داشت ودراین صورت دین ونهاد های دینی که می توانند درمقاوم سازی جامعه درمقابل بحران های سیاسی واجتماعی نقش حیاتی داشته باشند دیگر کارکردهای خودرا نخواهند داشت. (دراین زمینه هم به طور مستقل تحلیلی جامع باتوجه به واقعیات آماری جامعه ایران بویژه دررابط با باورمندی وایمان جوانان نسبت به دین وارزش های دینی ارائه خواهد شد).

3-اعتماد به کارآمدی نظام سیاسی:

درجامعه شناسی سیاسی، بین مشروعیت سیاسی نظام سیاسی وکارآمدی نظام سیاسی رابطه متقابل وجوددارد، یعنی به موازات نقش مشروعیت سیاسی درکارآمدی نظام سیاسی، کارآمدی نظام سیاسی هم درمشروعیت سیاسی حکومت دارای نقش مؤثر می باشد. دربسیاری ازکشورهای منطقه ماشاهد این هستیم که علی رغم عدم حضورمؤثر مردم درجابجایی قدرت سیاسی وحتی برخوردارنبودن حکومت ها ازرویه های انتخابات، تنها به دلیل باورمردم به کارآمدی حکومت ونظام سیاسی درتثبیت وضعیت نرمال زندگی مردم، کمتر شاهد مخالفت ها ویابحرانهای سیاسی دراین کشورها هستیم، واین نشان می دهد کارآیی وکارآمدی نظام سیاسی درمشروعیت سیاسی حکومت ها از نقش مهمی برخوردارند. گاه این ناکارآمدی خواسته نظام سیاسی نیست یلکه دشمنان یک ملت ویانظام سیاسی آن را برمردم وحکومت تحمیل می نمایند، نمونه روشن آن درتاریخ اسلام دوران کوتاه حکومت حضرت علی ع می باشد. بدون تردید امام علی ع گذشته ازمشروعیت الهی که ازآن برخورداربود به دلیل خواست اکثریت عرفی آن روز برخوردارازمشروعیت سیاسی نیز برخورداربودند ودراصلاح امور واجرای عدالت وآبادانی شهرها واحقاق حقوق عامه ازهیچ تلاشی فروگذار نبودند، اما جنگ هایی که درطول چهارسال برآن حضرت تحمیل شد ونیز نسل تغییر کرده دوران پیامبر اسلام حضرت محمد ص که نسلی عافیت طلب ودنیاطلب شده بود، باعث شد، همان مردمی که هجوم آوردند برای پذیرش حکومت توسط حضرت علی علیه السلام، آن حضرت را متهم به ناکارمدی درجنگ ونداشتن سیاست جنگی نمودند وگاه خواص به آن حضرت پیشنهاد می کردند، چرا ازنوع سیاست های معاویه برای راضی نگهداشتن مردم استفاده نمی کنی؟ این وضعیت باعث شد که آن حضرت دردمندانده به فرماید «والله مامعاویه بادهی منی ولکنه یغدر ویفجر ولولا کراهیه الغدرلکنت ادهی الناس ولکن کل غدره فجره وکل فجره کفره ولکل غادر لواء یعرف به یوم القیامه» ( نهج البلاغه خطبه 191) به خداقسم معاویه ازمن زیرکنر نیست ولکن او خیانتکار وگناهکار است واگر خیانت امر زشتی نبود می دیدید که من زیرکترین مردم هستم( با فهمی که مردم آن روزگار ازیرکی داشتند) ولکم هرنیرنگی معصیت است  وهرمعصیتی نوعی کفراست وهرنیرنگ بازی راروز قیامت علامتی است که باآن شناخته می شود. ملاحظه می شود که گاه ناکارآمدی حکومت براساس  فرهنگ غلط مردم ویا خانت خواص ویا تحمیل مشکلات مانند جنگ ودرعصرماتحریمات خواهد بود. اما آنچه دراین تحلیل برآن تأکید می شود این است که نظام سیاسی با فرصت ها وتوامندی هایی که دارد ونیز امکانات بالقوه وبالفعلی که درکشورما وجوددارد باید با برنامه ریزی های کوتاه مدت، میان مدت وطولانی مدت نظام سیاسی را کارآمدسازد تارضایت مردم تأ مین شود واین سرماسه اجتماعی بازدارندگی سیاسی واجتماعی درجامعه ایجاد نماید.


نتیجه:

 لازم است انقلاب اسلامی وبه تبع آن جمهوری اسلامی، همزمان بابازدارندگی نظامی درمقابل نظام سلطه ونماینذگان منطقه ای آنان، به بازدارندگی اجتماعی ومردمی نیز اهمیت بدهد ولازمه بازدارندگی اجتماعی حفظ وتوانمند سازی سرمایه های اجتماعی درایران خواهد بود.

                                                                                                         پایان

                                                                                             مدیرسایت دکتر مهدوی